View in Telegram
♦️ تاملاتی در باب زمان ✍️ جاوید معظمی  کهکشان، ستاره، خاک، آب، درخت، زمین، موش، تگرگ، الاغ، میمون مدام از خود ریتمی تماماً نو خلق کرده‌اند، زمان و فشردگی‌ای نو از زمان آفریدند تا به انسان رسید. انسان نیز ریتم‌هایی نو خلق کرد اما هر روز خسته‌کننده‌تر، خموده‌تر، ساکن‌تر. نه تنها زمان و موجودی نو در ما تولید نشد که خود این زمان، این ریتم نو در طبیعت که نامش انسان شد، دارد از بین می‌رود و هر آن‌چه در مجاورتش است نیز هم. انسان باید ریتمی ناانسانی می‌نواخت اما انقیادش نگذاشت نقطه روان و گوشت یکی‌اند. به محل تماسِ زمان و گوشت، به نحو قراردادی، روان می‌گوییم نقطه حقِ داشتنِ روانی بسیار نازک و شکننده، حق هر موجودی است. موجودی که روانش تاب تحمل هر زشتی و پلیدی را داراست، هیولای موحشی است نقطه روانشناسی همدست با جامعه روان تو را ترمیم و قوی می‌کند تا تاب تحمل ساختار را داشته باشد. روان سالم نباید این ساختار را تاب بیاورد نقطه پدرم هر حسی که دارد، خشم، عصبانیت، خستگی، گرسنگی، همه را شبیه به یک نمایش اجرا می‌کند. مثلاً اگر گرسنه است شقیقه‌هایش را می‌گیرد و با نفس‌های اندکی که توجه را جلب کند، از تو دیالوگ می‌طلبد. مجبور می‌شوی در نمایشش وارد شوی. «چه شده؟» و او سرش را می‌لرزاند «فک کنم فشارم خیلی افتاده.» این‌گونه پدرم با کمک گرفتن از نمایش، هیچ حس و خواست و رنجی را درونی نمی‌کند. من این خلقش را دوست دارم. پیران اثر هنری‌اند نقطه متن کامل را در وب‌سایت بخوانید: radicald.net •••••••••••••••• #زمان #جاوید_معظمی #تاملاتی_در_باب_زمان
Telegram Center
Telegram Center
Channel