نبرد شهادت و افتخار
سپیدهدم که خورشید از پشت کوه سر برنیاورد بود، اولین موج حمله آغاز شد. دشمنان از هر سو به آنها یورش بردند، اما هر بار با ضربات سهمگین و مهارت این سه مجاهد عقب مینشستند، هر ضربه و زخمی که بر تنشان وارد میشد، فقط بر ارادهشان میافزود و دلهایشان را در دفاع از دینوعقیدهشان استوارتر میکرد. اما در آن سمت فریادهای دردناک و زخمهای سهمگین، در دل لشکر رعب و وحشت انداخت.
خورشید به میانهی آسمان رسید و نبرد همچنان ادامه داشت. زمین اطرافشان از خون دشمنان و خودشان رنگین شده بود. آنها با تمام وجود ایستادگی میکردند، حتی با زخمهای عمیق و خونریزی شدید، هرگز عقبنشینی نکردند.
پس از گذشت دوازده ساعت نبرد سخت و بیامان، سرانجام دشمنان با نیرویی تازه نفس بیرحمانه بر آنها چیره شدند. سه قهرمان، در حالی که زخمخورده و بیرمق بودند، یکی پس از دیگری به زمین افتادند. اما حتی در آخرین لحظات زندگی، شجاعت و استواریشان از بین نرفت و تا آخرین نفس جنگیدند.
✍🏻سیاهسوار بلوچستانی
«أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّد»
⬼| #التماسدعا |⥂ ⃟
🥀
⬼| #رعد_بلوچستان
🤍 |⥂ ⃟
🥀
https://t.center/RaadBalochistan