راهیان نور

‌ ‌ ‌‌‌ ‌
رفتم شملچه
حاج اقای راوی کفشاشو در آورد
همه پشت سرش شروع کردیم کفشامونو در آوردن
هیچی نمی دونستم
هیچی رو درک نمی کردم
برام قابل فهم نبود
فقط می رفتم ...
انگار اعتقاد نداشتم
الان اومدم
الان جنوب نیستم
ولی حسرت به دلم
که دوباره برم اونجا
برم و سجده کنم روی خاکش
وقتی اونجا بودم حاج اقای راوی که برامون حرف زد
اشکم میومد ولی نمی دونستم چرا
هیچ حسی نسبت به شهدا نداشتم
ولی حالا ...
فقط دلم میخواد برم اونجا
برم و قلبم آروم بگیره برمو بشناسم اول خودمو بعد شهدا و بعدم خدا
یادمه با دوستم داشتیم قدم می زدیم
یه جمله گفتم :
[ای کاش جای ما پدر مادرامون الان اینجا بودن ...]
عیب نداره ...
ما هم قرار پدر مادرای نسل بعدمون باشیم
یادمون باشه درست تربیتشون کنیم
یادمون باشه کسایی که باید رو بشناسونیم به بچه هامون
یادمون باشه مرد های واقعی رو نشونشون بدیم !

#اصالت #خودوخداشناسی #آگاهی #م_م


.
.
#ارسالی_کاربران
@rahian_nur

#دلنوشته
نویسنده:«م/ک»
سلام علیکم خدمت دوستان مومن و ولایی،جمیعا،ورحمه الله وبرکاه
صبحتون منور به نگاه آقا جانم،مهدی فاطمه،روحی ارواحنا لتراب مقدمه الفدا....

در این لحظات ملکوتی نزدیک اذان صبح داشتم به اسم شهید گمنام فڪر میڪردم.....
شهید گمنام...
یعنے یڪ قبر ساده ڪہ فقط رویش نوشتند:فرزند روح الله...

یعنے یڪ قبر کوچک ڪه داخلش یڪ قهرمان پاڪ خوابیده اما بے نام...ولی معروف،به وسعت گستره تاریخ....

شهید گمنام یعنی قبر خاڪ گرفته و بے رنگ و لعاب...
شهید گمنام یعنے مادر...
مادرے ڪہ سر هر چهار هزار قبر گمنام گلزار را طے میڪند بہ امید اینڪه یڪے از آنها پسرش باشد...

شهید گمنام یعنے بغض...

یعنے یڪ پسر جوان ڪه ڪلے آرزو داشت...
ولے نشد...
نشد ڪه به هیچ ڪدامشان برسد...اصلا راه و رسم برای گمنامی این است،که نباید به آرزوست برسی....چرا که رسیدن به آرزویت،دست وپا گیر این دنیای فانیت میکند،وبال وپر پروازت را به تار تنیده عنکبوت دنیا،گیر میندازد که تا پایان عمر،رهایت از آن ممکن نخواهد بود.....
یڪروز جوانی با اصل ونصب،با اسمی،وهویتی،اصیل شیعی،رفت
و دیگر برنگشت...
وقتی هم ڪه برگشت شد گمنام...
شد شبیه مادرش زهرا"سلام الله"...
وقتےاز ڪنار قبر شهید گمنامے میشوے به این فڪر ڪن
ڪه اون هم یڪ جوان بود عین تو
فقط گمشده ست..

گمنامے یعنی درد...
دردے شیرین...
یعنے با عشق یڪے شدن...
یعنے اثبات اینکه از همه چیزت براے معشوقت گذشتے...
اما معشوقه ای شدی برای زهراها وعلی ها ی،از جوانان میهنت....
پدیدار عاشق و معشوق ،چه زیباست،با وساطتت دسته گلی یاس،در بعد از ظهر پنجشنبه ای عاشقانه،بر سر مزار گمنامت،در،گلزار،شهدا....
شاید هم دیداری داشته باشی گمنام،با دختری که آرزو داشتی،روزی،زهرای،زندگی،فاطمیت،باشد....اما تو گمنام نیستی وهمه آن کسانی که برای زیارت میایند را می شناسی....این منم،که اجازه ورود به حریم کبریایی،که خداوند،مخصوص تو و فرشتگانش،درست کرده را ندارم،....وچنان با پرواز عاشقانه ات هفت آسمان عشق تا رسیدن به خدا را پیمودی،که خداوند لیاقت این را به من زمینی بیمقدار،نداد تا حتی نام تازه ای که در بهشت برایت گذاشته اند را بدانم...آری گمنامی وبی نام نشانی در زمین....اما.....تو اصالت آسمان هایی...ای شهید....

اے کاش همه ے ما گمنام باشیم...

پاسدار ولایت ......و ....ریزه خور سفره فقاهت امام زمان (عج)
#م/ک
@rahian_nur