بسم رب الشهدا...
🌷برشی از کتاب
#شبیه_خودشوقت درجه اش رسیده بود. آن روز ها داشت آماده میشد دوباره برگردد
#سوریه، هم قطارهایش قبل تر رفته بودند دنبال کارهای اداری ترفیع و بیش ترشان هم درجه ی جدید روی دوششان نشسته بود.
هی هم به
#حامد می گفتند بیا برو دنبال درجه ات. خودت پی کارت را نگیری، کسی نمی آورد درجه ات را بچسباند روی دوشت!
حامد این ها را می شنید و لبخند میزد.
یک بار هم که یکی از رفقای قدیمی اش پا پی اش شدکه چرا نمی روی سراغ کارهای درجه ات؟ گفت عجله نکن عبدالله! درجه دادن و درجه گرفتن، بازی دنیاست. اصلش آن است که درجه را
#خدا به آدم بدهد. خدا بخواهد، میبینی درجه ام را توی سوریه از دست خدا میگیرم.
@rahian_nur