خسته بودن گاه ممکن است صفت مردی شود که هرچه تلاش میکند به جای دلخواهش نمیرسد، گاه لقب زنی میشود که کلی جان کنده و کوششهایش دیده نشده. خستگی اما میتواند شروع باشد؛ شروع ماجرا، شروع عصیان.
رمان مرد خسته قصهی کارمندیست که از شرایط نابرابر زندگی ذله شده، اختلاف طبقاتی آزارش میدهد، در مقابل فساد مالی همکارانش کاری از دستش برنمیآید، و از همه مهمتر نیازهای خانوادهاش را نمیتواند برآورده کند. خسته است و بهظاهر منفعل. آدمهای دور و بر کنایه بارش میکنند و او لبخند تحویل میدهد اما یک روز، یک جا، وقت عصیان است. وقت انتقام یا فرار. مردِ خستهی رمانِ بن جلون کدام را انتخاب میکند؟ مرد خسته را بخوانید و بدانید آدمهای خسته گاه میتوانند خطرناک باشند...
#مرد_خسته
@qoqnoospub