من دلم میخواد اون موقع که صدای جفتمون از خستگی گرفته بشینم کنارت
لیوانمو بغل کنم اونجوری که تو دوست داری، تو بغلم کنی اونجوری که من دوست دارم.
با صدای خسته ات حرف زدنتو گوش کنم
تکون خوردن لباتو نگاه کنم.
بازی کنم با رگای دستات.
خیره بشم به بهشت بین یقه و گردنت.
دلم میخواد روی بزرگترین پله برقی دنیا وایسیم و همدیگه رو نگاه کنیم.
که نترسم که میخوریم زمین
غرق شم توت...
دلم میخواد قهوهام رو دوست نداشته باشم و به جاش قهوهی نصفه خوردهی تو رو دوست داشته باشم.
دوست دارم دست ببرم تو موهات و راه برگشتو گم کنم.
دلم میخواد تمام طول روزمو بدم و به جاش تو رو اول صبح و آخر شب حس کنم کنارم🥹♥️🫰🏻