تسلط بر تشخیصگذاری به شیوه DSM, ICD چالشی در طی عمر حرفهای اغلب بالینگران باقی میمونه. دلیل این موضوع پراکندگی و پیچیدگی ظاهری این مدلهاست که مانع از بررسی دقیق میشه و شکافی بین دستنامه و بالین میسازه. آیا میشه به شیوه این دستنامههارو آموخت که بالینگر یک بار برای همیشه تشخیصگذاری اختلالات مختلف رو شفاف درک کنه و بتونه به کار بگیره؟
با وجود تمام کاستی های این مدلها مرسومترین شیوه محاوره و اشاره به مشکلات روانشناختی هستند و سیستمهای بیمه یا دولتی هم کدهای برآمده از تشخیص مبتنی بر این دستنامههارو ملاک ارزیابی خودشون قرار میدن در اغلب کشورها.
اگر بر این مهارت تسلط کافی داشته باشید اغلب روانپزشکان مشتاقند تا یک روانشناس با تحصیلات حداقلی رو برای مصاحبه پذیرششون استخدام کنند تا در زمان دریافت شرححال و علائم هر مراجع صرفهجویی کرده باشند و بتونند تعداد بیشتری ویزیت کنند.
علامتشناسی و آموزش شبکهی اختلالات DSM به دلیل نزدیک بودن آزمونهای علوم و بهداشت در اول دوره ارائه میشه تا امکان استفاده زودتر برای داوطلبان آزمونها هم ممکن بشه.
در این دوره علاوه بر تسلط تشخیصی با آخرین نسخه DSM به سایر سیستمها و روشهای تشخیص روانی هم میپردازیم که متاسفانه در آموزش رسمی اثری و نامی ازشون نیست و بسیاری از دانشجویان و همکاران از وجودشون و مزایایی که نسبت به DSM فراهم کردهاند بیخبر میمونند.
تسلط بر تشخیصگذاری جز مهارتهای ضروری روانشناسان بالینی و سلامت هست و درک و تسلط بر ظرایف تشخیصی متمایزکننده یک بالینگر خبره.