تحقیر، شستوشوی مغزی و کنترل ذهنی درمانجو؛ ظهور یک فرقهکمتر از دو ماه قبل،
جان فردریکسون که نامی آشنا برای روانشناسان علیالخصوص دوستداران رویکرد ISTDP دارد، در
صفحه اینستاگرام خود درباره یکی از شاگردان سابقش و موسسه او که خود را نماینده رسمی ISTDP در ایران معرفی کرده بود، اطلاعاتی را تحت عنوان نامهای برای روانشناس ایرانی مذکور، منتشر کرد که حاصل جمعآوری
مستندات بسیاری از طریق درمانجوهای سابق این موسسه و درمانگران این درمانجویان بود.
جان فردریکسون میگوید، این روانشناس ایرانی بیشتر از چهارده سال از طریق یک
کالت (فرقه) که در آن دانشآموزان (واژه استفادهشده توسط فردریکسون) را به اسم رویکرد ISTDP و دورههای روانشناسی تحت فشار شدید، تحقیر و تهدید قرار داده، در داخل و خارج از ایران مشغول به فعالیت بوده است. دانشآموزان حاضر در دورهها پس از یکسال حضور در این موسسه مجبور میشوند که افراد جدیدی را وارد دوره کنند و اگر این اتفاق نیفتد تهدید به کنار گذاشتن از دوره میشوند. دانشآموزانی که با این درخواست مخالفت کنند یا از دوره خارج میشوند یا با اتهام مساله روانی و نیاز داشتن به درمان در مقابل دیگران مواجه میشوند.
شرکتکنندگان در دورههای این موسسه مجبور میشوند
پتو را در فضایی کمنور بر سر خود بیندازند، به والدین خود توهین کنند و آنها را بکشند.
او شرکتکنندگان را به صورت فیزیکی یا مجازی به
قبرستان میبرد تا داستان زندگی و هویت خود را دفن کنند. طی انجام این مرحله، برخی از شرکتکنندگان به گریه افتاده یا غش کردهاند که او علت آن را بروز احساسات واقعی شرکتکنندگان و خداحافظی آنان با هویت و داستان زندگی قدیمیشان عنوان کرده است. او از شاگردان خود میخواهد در قبرستانها بنویسند که والدین و سایرین پس از مرگ درباره آنها چه فکری میکنند چرا که به آنها نشان میدهد چقدر ارزشمندند.
او قبل از همهگیری کرونا، شرکتکنندگان دوره را به مراسم تشییع جنازه، قبرستانها و گاهی به سردخانه میبرد تا
جنازهها را ببینند. سپس به آنها میگفت در برابر قبر خالی بایستند تا با مرگ خودشان مواجه شوند.
او در مقابل سایر شرکتکنندگان دوره به افراد توهین میکند و اگر با مخالفتی از جانب آنها روبهرو شود، شرکتکنندگان با اتهام آموزشناپذیری و فرافکنی روبهرو میشوند. طبق گفته شرکتکنندگان، او توهین و قلدری را عمدا انجام میدهد تا ببیند چه واکنشی نشان میدهند، فرافکنیهای خود را ببینند و اگر علیه او حرفی بزنند یا رفتاری انجام دهند، فرافکنی است.
او ادعا میکند آنقدر روی خود کار کرده است که به
آینه روح تبدیل شده است.
گاهی
جلسات درمان با حضور
۱۰۰ تا ۳۰۰ نفر برگزار میشود که در آن حریم خصوصی افراد نقض میشود.
طبق گفته فردریکسون تعدادی از شرکتکنندگان نیاز به
دارو پیدا کردهاند، عدهای به
مواد مخدر اعتیاد پیدا کردهاند و تعدادی هم اقدام به
خودکشی داشتهاند و
بستری شدهاند.
شستوشوی مغزی، کنترل ذهنی و گسلایتینگ در درون این فرقه به بسیاری از افراد آسیب رسانده است.
پس از انتشار این نامه، روانشناس ایرانی طی یک
نامه ۲۴ صفحهای به فردریکسون پاسخ داد که ظاهرا به تکذیبیه شباهت داشت اما به نوعی تاییدکننده تمامی حرفهای فردریکسون با توجیهات جدید بود.
تعدادی از شرکتکنندگان سابق این دورهها که کامنتهایی در راستای تایید نامه فردریسکون نوشته بودند از طریق این موسسه و تعدادی از شرکتکنندگان دورههای آن، تماسها و ایمیلهایی
تهدیدآمیز دریافت کردهاند. مساله قابل توجه این است که اسم موسسه و روانشناس مذکور در تیتراژ پایانی یکی از
سریالهای پرطرفدار شبکه خانگی در حال پخش نیز آمده است و همچنان با دریافت هزینههای هنگفت در شهرهای مختلف ایران مشغول برگزاری دوره میباشند.
حال سوال اساسی و مهم این است؛ آیا سازمان نظام روانشناسی به عنوان متولی روانشناسی در ایران همچنان بر تصمیم خود در جهت سکوت و نادیده گرفتن این حقایق مصر است؟ نبود سازوکار درست در ساختار حاکم بر روانشناسی ایران و عدم نظارت جدی بر ورود و فعالیت شاغلین در این حرفه سبب ایجاد آسیبهایی گاها جبرانناپذیر برای مراجعین و حرفه روانشناسی شده است که جبران و ترمیم آن نیازمند اصلاح سازوکارهای کنونی حاکم بر سازمانهای متولی سلامت روان در جامعه است.
نوشته: نیلوفر بازیار🆔 Psychology_ATU