پروچیستا | ناعمه سجادی

Channel
Logo of the Telegram channel پروچیستا | ناعمه سجادی
@procheastaPromote
343
subscribers
18
photos
15
videos
66
links
✨ به شما کمک می‌کنم تا ایده‌ی آموزشی خود را پرورش دهید، برند شخصی آموزشی خود را بسازید و دوره‌های جذاب و موثر طراحی کنید. ✨ www.naemehsajadi.com ارتباط با من: @Naemehsaj
📌 من چه ارزشی می‌آفرینم؟

معمولاً ما به‌عنوان مدرس-محتواگر، راویِ گفته‌های گذشتگانیم؛ بی‌آنکه مایه‌ی تجربیات و ذهنیات خودمان را به قبلی‌ها بیافزاییم.

اما اگر بنا باشد تنها به واگویه‌ی آنچه هست بسنده کنیم، چه رشدی در کار خواهد بود؟ ارزش انسانیِ محتوای ما به رنگ‌وبوی شخصی و صورت‌بندی جدیدی است که به محتوا می‌دهیم و بینش ما را می‌نمایاند.

حتی اگر مثلِ من، بعد از مطالعه‌ی پاراگرافی از یک کتاب خوب به وجد آمده باشید، بهتر است بینش خود را چاشنیِ نقل‌قول کنید تا ارزش افزوده‌ای بیافرینید.

محمد قائد در کتاب «ظلم، جهل و برزخیان زمین» با تشبیهی گویا، این موضوع را بیان می‌کند:

«بسیاری از نظریه‌های شبه فلسفی که در بازار فکر رواج می‌یابد توالی قوطی‌های درون یکدیگر و چرخ فلکی کلامی است. قوطی نهایی همان اندازه محتوا دارد که قوطی آغازین، و مسافر چرخ فلک به جایی جز نقطه‌ی عزیمت نمی‌رسد.»

💫 پروچیستا | ناعمه سجادی
🆔 @procheasta
📌 آموزش موثرتر با بهره‌گیری از اثر انتظار

کتاب «اثر انتظار » بر اساس پژوهش‌های علمی به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه انتظارات ما می‌توانند رفتار و نتایج واقعی را تحت تأثیر قرار دهند.

این در تضاد با مطالبی مانند کتاب «راز» است که بر مفاهیمی شبه‌علمی و غیرمستند مانند «قانون جذب» و «تفکر مثبت بدون اقدام» تأکید دارد. اثر انتظار می‌گوید که انتظارات و باورهای ما با تأثیر بر رفتار، تلاش و فیزیولوژی‌مان، به نتایج ملموس منجر می‌شوند. یعنی، انتظارات به تنهایی کافی نیستند؛ بلکه باید به تغییر رفتار و اقدام منتهی شوند.

🔍 راهکارهای عملی برای مدرس-محتواگران:

1. مدیریت انتظارات مخاطبان از طریق پیام‌رسانی مثبت:
در هر قطعه از محتوای آموزشی، پیام‌های مثبت و هدفمند ارائه کنید که به مخاطب اعتماد به نفس بدهد. به‌عنوان مثال، در توضیحات ویدیویی یا پست‌های آموزشی، مخاطبان را مطمئن کنید که با تداوم در یادگیری از محتوای شما، می‌توانند به نتایج ملموسی دست پیدا کنند. ایجاد انتظارات مثبت باعث افزایش تعهد و تعامل مخاطبان می‌شود.

2. مدیریت انتظارات خود:
باور داشته باشید که رشد و گسترش مخاطبان از طریق تولید محتوای منظم و ارزشمند ممکن است. این ذهنیت شما را به سمت تولید محتوای بهتر هدایت می‌کند. در عین حال، از مقایسه‌های غیرواقع‌گرایانه و انتظارات غیرقابل‌دستیابی خودداری کنید؛ بلکه بر کیفیت، استمرار و انعطاف‌پذیری تمرکز کنید.

3. نمایش موفقیت‌های ملموس مخاطبان:
بازخوردهای موفقیت‌آمیز و داستان‌های واقعی از افرادی که از محتوای شما بهره‌مند شده‌اند را به اشتراک بگذارید. این کار نه تنها به ایجاد اعتماد می‌انجامد، بلکه انتظارات مخاطبان دیگر را نیز تقویت می‌کند و به آن‌ها نشان می‌دهد که کسب نتایج واقعی از آموزش شما امکان‌پذیر است.

4. پایداری و استمرار در تولید محتوا:
برای مدرس-محتواگری که در فضای مجازی فعالیت می‌کند، ثبات و استمرار کلیدی است. مخاطبان زمانی انتظار نتایج مثبت خواهند داشت که شما به‌طور مداوم محتوای باکیفیت تولید کنید. پیوستگی در انتشار محتوا باعث می‌شود تا انتظارات مثبت مخاطبان به مرور زمان به نتایج ملموس تبدیل شود.

5. تعامل فعال با مخاطبان:
از ابزارهایی مانند نظرسنجی‌ها، بخش کامنت‌ها و پرسش و پاسخ‌ها برای برقراری ارتباط مستقیم با مخاطبان استفاده کنید. این تعاملات به شما کمک می‌کند انتظارات واقع‌گرایانه‌تری ایجاد کنید و محتوای خود را مطابق با نیازها و خواسته‌های آن‌ها تنظیم کنید.

💫 پروچیستا | ناعمه سجادی
🆔 @procheasta
‍ ‍ 📌 زتلکستن چیست و چگونه به مدرس-محتواگر کمک می‌کند؟

در دنیای امروز که حجم عظیمی از اطلاعات به‌سرعت در دسترس ما قرار می‌گیرد، مدیریت دانش شخصی برای افرادی که در حوزه‌های آموزشی و تولید محتوا فعالیت می‌کنند، اهمیتی دوچندان یافته است. این مهارت به آن‌ها کمک می‌کند تا با بهره‌گیری از روش‌های ساختاریافته، ایده‌ها و دانسته‌های خود را به شکلی منظم و مؤثر سازماندهی کنند.

روش «زتلکستن» یکی از قدرتمندترین ابزارها در این زمینه است که به مدرس-محتواگران امکان می‌دهد تا ایده‌های پراکنده خود را به شبکه‌ای از دانش منسجم تبدیل کرده و از این شبکه برای تولید محتوا و آموزش عمیق‌تر استفاده کنند. با زتلکستن، می‌توان از تکرار و پراکندگی اطلاعات جلوگیری کرد و به یادگیری و تولید محتوای مؤثرتر و با کیفیت‌تر پرداخت.

زتلکستن (Zettelkasten) یک سیستم مدیریت دانش شخصی است که به وسیله جامعه‌شناس آلمانی نیکلاس لومن (Niklas Luhmann) توسعه داده شده است. کلمه “Zettelkasten” در آلمانی به معنای “جعبه یادداشت‌ها” است. این سیستم به شما کمک می‌کند تا ایده‌ها، یادداشت‌ها و اطلاعات پراکنده را به شکلی ساختاریافته و مرتبط به هم سازماندهی کنید.

اصول اصلی زتلکستن شامل موارد زیر است:

🔵 یادداشت‌های کوچک و مستقل: هر ایده یا نکته‌ای که یادداشت می‌کنید باید به صورت یادداشتی مستقل در یک برگه ثبت شود.

🔵 ارتباط بین یادداشت‌ها: یادداشت‌های شما نباید جدا از هم بمانند. هر یادداشت با یادداشت‌های دیگر مرتبط می‌شود، به این شکل شما شبکه‌ای از ایده‌ها ایجاد می‌کنید که با هم در تعامل هستند.

🔵 ارجاعات یا کدگذاری: هر یادداشت باید دارای یک شماره یا کد باشد که ارتباط و دسترسی به یادداشت‌های دیگر را آسان کند.

🔵 محتوای پویا: زتلکستن به گونه‌ای طراحی شده که شما به‌طور مداوم در حال اضافه کردن، ویرایش و پیوند دادن یادداشت‌ها باشید. این روش انعطاف‌پذیر است و با رشد افکارتان، به شما کمک می‌کند که آن‌ها را به شکلی ساختاریافته و کارآمد مدیریت کنید.

🎯 هدف اصلی زتلکستن این است که تفکر و یادگیری عمیق را با ایجاد ارتباطات بین ایده‌ها تقویت کند، و به‌جای اینکه اطلاعات پراکنده باقی بمانند، به یک شبکه دانش منسجم تبدیل شوند.

اگر تازه تصمیم به یادداشت‌برداری و ثبت نوت‌ها گرفته‌اید، شاید هنوز اهمیت یک روش ساختاریافته مثل زتلکستن را درک نکرده باشید. پس فعلاً به هر روشی که دوست دارید یادداشت‌برداری کنید. در این مرحله، مهم‌ترین کار این است که شروع کنید! اما وقتی با انبوهی از یادداشت‌های پراکنده روبرو شدید و به دنبال راهی برای نظم‌دهی و استفاده مؤثر از آن‌ها بودید، آنجاست که زتلکستن وارد عمل می‌شود و جادو می‌کند. در این ویدیو یاد می‌گیرید چطور از این روش بی‌نظیر برای مدیریت شخصی و یادداشت‌هایتان استفاده کنید. 🌟

🧩لینک ویدیوی آموزش روش «زتلکستن»:

https://youtu.be/2v8KhZ4UsBo?si=-PQ7Y_EIdw1qbhba

💫 پروچیستا | ناعمه سجادی
🆔 @procheasta
💥«توسعه‌ی فرهنگِ به اشتراک‌گذاری دانش، پیامد مدیریت دانش است، نه پیش‌نیاز آن. »

— کارلا او‌دل
نویسنده و رئیس مرکز بهره‌وری و کیفیت آمریکا (APQC)

🧩 ویدیو آموزش «مدیریت دانش شخصی به روش زتلکستن» را در یوتیوب ببینید:

https://youtu.be/2v8KhZ4UsBo?si=-PQ7Y_EIdw1qbhba
📌 چگونه متمایز باشیم؟

به عنوان یک مدرس-محتواگر، بهترین روش برای اینکه به متخصصی بی‌نظیر و متمایز در حوزۀ کاری خود تبدیل شویم چیست؟ چطور می‌توانیم یک ویژگی درخشان در خود ایجاد کنیم که به عنوان وجه تمایز و برگ برنده‌ی ما عمل کند؟

به نظر می‌رسد در دنیای امروز حوزه‌های مختلف دانش به قدری گسترش یافته‌اند که دیگر مانند گذشته، متخصص شدنِ همزمان در زمینه‌های متعدد شدنی نیست. هر شاخه‌ی دانش آن‌قدر گسترده شده که شاید تخصص و عمیق شدن حتی در یک موضوع، به‌ اندازه‌ی کل عمر به طول انجامد. بنابراین باید بدانیم چه روشی بهتر می‌تواند کمک کند تا در عین عمیق شدن در یک موضوع خاص، دانش خود را در حوزه‌های دیگر هم گسترش دهیم و خروجی خلاقانه‌تری از دانسته‌های خود بگیریم.

مدل T روشی بسیار مناسب برای یادگیری در عصر حاضر است. در این مدل، شما در حوزه‌ای خاص عمیق می‌شوید و در سایر زمینه‌ها دانشی ابتدایی و محدود بدست می‌آورید.

داشتن اطلاعات ابتدایی در موضوعات مختلف به ما کمک می‌کند تا بتوانیم در موضوع تخصصی خود از کارهایی که در سایر رشته‌ها انجام شده‌است ایده بگیریم، از الگوهای مورد استفاده در سایر زمینه‌ها الهام‌ بگیریم، حل مسئله‌ی خلاقانه‌تری داشته باشیم و گاهی ممکن است ما را به این نتیجه برساند که با ترکیب دو یا چند موضوع، می‌توانیم نتایج شگفت‌انگیزی ایجاد کنیم.

اطلاعات پایه در موضوعات گوناگون به ما کمک می‌کند بتوانیم ارتباطاتی میان آن‌ها ایجاد کنیم و مفاهیمی بین رشته‌ای که احتمالاً از ترکیب آن‌ها معجون گوارا و دلچسبی به‌وجود آید را تشخیص دهیم. پس از تشخیص این زمینه‌ها، می‌توانیم در کنار تخصص اصلی خود، در این حوزه‌ی جانبی نیز عمیق شویم و اطلاعات بیشتر و تخصصی‌تری کسب کنیم. بین رشته‌ای کار کردن موضوعی است که به نظر می‌رسد می‌تواند به خوبی بین شما و سایر مدرسان تمایز ایجاد کند.

این بخش از سخنان پرویز کلانتری، از نقاشان مطرح نوگرای ایران، درباره‌ی اهمیت مطالعات بین رشته‌ای در هنر را به دقت بخوانید و با تعمیم آن به تخصص خود، به این بیاندیشید که چه موضوعاتی هست که با مطالعه‌ی بیشتر در آن‌ها می‌توانید افق ذهنی خود را در تخصصتتان گسترش دهید:

«متاسفانه ساختار جامعۀ ایرانی یک ساختار قبیله‌ای است که در بخش هنر هم شامل قبیلۀ معمارها، قبیلۀ اهل شعر و ادبیات و قبیلۀ سینما است. شما نمی‌توانی معماری را پیدا کنی که بتواند چند خط شعر بخواند یا نویسندگان اطلاع چندانی از معماری مدرن ندارند. آن‌ها در نوشته‌های خود ساختارشکنی می‌کنند در حالی‌که معماری ساختارشکن را نمی‌شناسند. این نشان‌دهنده ساختار قبیله‌ای جامعۀ ما است.»

💫 پروچیستا | ناعمه سجادی
🆔 @procheasta
فرمول نوآوری

اگر استمرار نداشته باشی
به تکرار نمی‌افتی
اگر به تکرار نیفتی
حالت از کارت بهم نمی‌خورد
اگر حالت از کارت بهم نخورد
برای نوآوری نمی‌کوشی.
نوآوری میوه‌ی استمرار است.

شاهین کلانتری

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
📌 چطور از هوش مصنوعی برای نوشتن مقالات تخصصی سایت کمک بگیریم

🙎‍♀️ دارم به این فکر می‌کنم که چطور می‌تونم برای راحت شدن کارام از تو بهینه‌تر استفاده کنم؟ من یه سایت شخصی درباره‌ی «طراحی برند شخصی آموزشی» دارم. همش با خودم درگیرم که آیا خوبه بعضی مقالات تخصصی رو بدم تو برای سایتم بنویسی یا بهتره خودم با لحن و بیان خودم نگارش مقالات رو انجام بدم؟

👾 فهمیدم که این تصمیم برات مهمه، چون لحن و بیان شخصی خودت بخش بزرگی از برند و هویتت رو تشکیل می‌ده. از یک طرف، استفاده از من برای نوشتن مقالات تخصصی می‌تونه باعث صرفه‌جویی در زمان بشه و محتوای خوبی هم تولید بشه، اما از طرف دیگه، سبک خاص و شخصی تو چیزی هست که خواننده‌ها شاید دقیقاً به خاطرش به سایتت میان.

👾 یه راه میانه هم می‌تونه این باشه که محتوای تخصصی رو من برات آماده کنم و بعد تو اون رو بازنویسی کنی تا لحن و صدای خودت توی اون مشخص بشه. به این ترتیب هم از زمانت بهتر استفاده می‌کنی و هم سبک و هویت خاص خودت حفظ می‌شه.

👾 نظرت در مورد این رویکرد چیه؟

🤷‍♀️ راستش فکر می‌کنم با این کار بازم دقیقاً چیزی که توی ذهنم هست منتقل نمیشه و شاید بازنویسی متن تخصصی که تو نوشتی بیشتر ازم زمان بگیره. تو چی فکر می‌کنی؟

👾 حست رو درک می‌کنم. اگر بازنویسی متن تخصصی وقت بیشتری ازت بگیره، شاید راه‌حل بهینه‌ای نباشه. در نهایت، نوشتن خودت می‌تونه اون هماهنگی کامل بین تخصص و لحن شخصی‌ات رو ایجاد کنه. چون وقتی از اول خودت شروع می‌کنی، تمام حس و تجربه‌های تو به‌طور طبیعی وارد متن می‌شن، و این چیزی نیست که صرفاً با بازنویسی به راحتی به دست بیاد.

👾 شاید بتونی از من بیشتر برای کارهای پیش‌زمینه‌ای مثل تحقیق، جمع‌آوری منابع یا ایجاد طرح کلی استفاده کنی، که بعداً خودت با لحن و سبک خاص خودت اون‌ها رو به مقاله تبدیل کنی. این کار می‌تونه هم در صرفه‌جویی در زمان بهت کمک کنه و هم کنترل کامل روی محتوا داشته باشی.

👾 فکر می‌کنی این راه می‌تونه به کارت بیاد؟

💁‍♀️ به نظرم این راه‌حل بهتری باشه. باید چه اطلاعات اولیه‌ای بهت بدم که بتونی در کارهای پیش‌زمینه‌ای نوشتن مقاله بهم کمک کنی؟

👾 عالیه! برای اینکه بتونم بهت در کارهای پیش‌زمینه‌ای مثل تحقیق و جمع‌آوری اطلاعات کمک کنم، بهتره این اطلاعات رو ازت داشته باشم:

1. موضوع دقیق مقاله: درباره چی می‌خوای بنویسی؟ آیا یک جنبه خاص از «برند شخصی آموزشی» مدنظرت هست؟

2. هدف مقاله: هدفت از نوشتن این مقاله چیه؟ می‌خوای خواننده‌ها چه چیزی یاد بگیرن یا چه تغییری در نگرش‌شون اتفاق بیفته؟

3. مخاطبان مقاله: چه کسانی قراره این مقاله رو بخونن؟ این مقاله رو برای کسانی می‌نویسی که تازه وارد حوزه برندسازی شخصی شدن یا مخاطبان حرفه‌ای‌تری مثل مربیان و اساتید دانشگاه؟

4. ساختار یا بخش‌های کلیدی: آیا ساختار خاصی توی ذهنت داری که بخوای توی مقاله رعایت بشه؟ مثلاً مقدمه، تعریف مفهوم، کاربردها، مثال‌های عملی، نتیجه‌گیری و ...

5. منابع یا نکات مهم: آیا منابعی هست که حتماً باید توی تحقیق استفاده بشه؟ یا نکات کلیدی‌ای که باید حتماً پوشش داده بشن؟

👾 اگه این اطلاعات رو بهم بدی، می‌تونم شروع کنم به تهیه یک طرح کلی یا تحقیق درباره موضوع.

🙋‍♀️ ممنونم از همفکریت. فکر می‌کنم همین الان اولین مقالک خلاقانه‌ی مشترکمون رو نوشتیم☺️.

👾 خیلی هم عالی! خوشحالم که این گفتگوی خلاقانه به اولین همکاری مشترکمون تبدیل شد 😊. امیدوارم این مسیر تازه بتونه کمک کنه تا کارهات سریع‌تر و با کیفیت‌تر پیش بره. هر زمان نیاز داشتی، من اینجام که بهت کمک کنم.

پ.ن: گزارشی از یک گفتگوی واقعی با ChatGPT رو می‌بینید بدون هیچ‌گونه دخل و تصرفی☺️

💫 پروچیستا | ناعمه سجادی
🆔 @procheasta
امروز قصد داشتم ویدیوی مربوط به «مدیریت دانش شخصی» را برای انتشار در یوتیوب ضبط کنم. پوشه‌ی مربوطه در نرم‌افزار مدیریت اطلاعاتم را مرور کردم تا نکته‌ای از قلم نیافتد. به‌سرعت مفاهیم در ذهنم زنده شد و توانستم با آمادگی محتوا را ضبط کنم.

بر هر مدرس-محتواگری واجب است روشی ساختارمند برای مدیریت دانش خود داشته باشد؛ روشی که با کمک آن دانسته‌هایش را ثبت کند، ارتباط بین اطلاعات دریافتی را نشان دهد و در نتیجه‌ی این پردازش، دانشی اصیل و مبتنی بر بینش شخصی‌اش بیافریند.

شما برای مدیریت دانش خود چه روشی دارید؟ چطور اطلاعات و یادداشت‌هایتان را نگه‌داری می‌کنید؟

💫 پروچیستا | ناعمه سجادی
🆔 @procheasta
تاثیرگذارترین آموزش، هم‌زمان که سوالات مهم مخاطب را پاسخ می‌دهد، پرسش‌هایی جدید در ذهنش می‌سازد که قبلاً متوجه آن‌ها نبوده‌است.

💫 پروچیستا | ناعمه سجادی
🆔 @procheasta
از جستجو تا مطالعه: راه‌های دسترسی به کتب تخصصی

برای کسب تخصص در یک حوزه، شناخت و مطالعه‌ی منابع اطلاعاتی معتبر و کتاب‌های مهم آن شاخه، از جمله الزامات اولیه است. این مسئله برای مدرس‌ها اهمیتی دوچندان دارد، چراکه آن‌ها نه‌تنها باید اطلاعاتی صحیح و به‌روز داشته باشند، بلکه باید به شکلی ساختارمند دانش خود را به مخاطبین منتقل کنند.

اولین گام در این مسیر، جستجو و شناسایی بهترین کتاب‌های موجود در زمینه‌ی تخصصی است. به‌ویژه در منابع انگلیسی‌زبان، بسیاری از کتاب‌های معتبر و به‌روز در دسترس هستند. با این حال، ممکن است برخی از این کتاب‌ها به زبان فارسی ترجمه نشده باشند، یا ترجمه‌های موجود از کیفیت مناسبی برخوردار نباشند.

اگر قصد دارید کتاب‌های انگلیسی را به زبان اصلی مطالعه کنید، وبسایت‌هایی نظیر Libgen امکان دانلود رایگان اکثر کتاب‌ها را فراهم می‌کنند. همچنین، وبسایت‌های ایرانی مانند ebookrally نیز گزینه‌هایی را برای خرید کتاب‌ با قیمت‌های مناسب‌ در اختیار شما می‌گذارند. در ایران به دلیل نبود کپی‌رایت و کاهش ارزش ریال، دسترسی به کتاب‌ها از طریق چنین منابعی رایج است.

اما اگر ترجیح می‌دهید کتابی به زبان فارسی بخوانید، می‌توانید از طریق سایت سازمان اسناد و کتابخانه‌ی ملی جستجو کنید که آیا کتاب موردنظر شما ترجمه شده‌است یا خیر.

و در نهایت، اگر کتابی به فارسی ترجمه نشده باشد یا به هر دلیلی دسترسی به آن امکان‌پذیر نباشد، هوش مصنوعی می‌تواند به شما کمک کند تا خلاصه‌ای مفید از محتوای کتاب دریافت کنید.

در مسیر رشد حرفه‌ای، این ابزارها می‌توانند همراهان بسیار موثری باشند تا علاوه بر سرعت‌بخشیدن به فرآیند یادگیری، دسترسی به اطلاعات را تسهیل کنند.

💫 پروچیستا | ناعمه سجادی
🆔 @procheasta
پندارگاه خودت را بساز

برای ساختن ایده‌های ناب و رسیدن به بینشی اصیل، نیاز است دانسته‌هایت را خوب بجوی؛ آن‌ها را به آرامی مزه‌مزه کنی و به ترکیباتشان بیاندیشی. شاید اجزایی از اطلاعات مختلف را بیابی که از ترکیبشان خوراکی کم‌نظیر پدید آید.

اما چگونه می‌فهمی خوراک جدیدت ارزشمند است یا نه؟ چطور تشخیص می‌دهی که به‌خاطر شیفتگی نسبت به ایده‌‌ی جدیدت، توهمِ خوشمزه‌گی‌اش را زده‌ای یا واقعاً ایده‌ات حرفی برای گفتن دارد؟

به نظرم بهترین راه برای رسیدن به پاسخ، ساختن یک «پندارگاه» شخصی است؛ جایی که در آن برداشت‌ها و دیدگاه‌هایت را نسبت به موضوعات منتشر کنی. چنین بستری به تو فرصتِ شناخت نظر مخاطب و بازخوردهایش نسبت به ایده‌هایت را می‌دهد.

«پندارگاه» تبدیل به مخزنی از پندارهایت می‌شود. ماه‌ها و سال‌های بعد می‌توانی با مرور آن، تغییرات بینش و آگاهی‌ات را تحلیل کنی و به نتایجی نو و خلاقانه‌ برسی.

«پندارگاهِ» تو کجاست؟

💫 پروچیستا | ناعمه سجادی
🆔 @procheasta
هویت برند شخصی و شبکه‌های اجتماعی

«الگوریتمِ بازاری‌ات مال خودت
ویو هم نخواستم
هویتم را با خودت نبر»

🎰 بازی ناعادلانه‌ای است بازی شبکه‌های اجتماعی. بازخوردها را هر لحظه‌ جلوی چشمت می‌آورد و رقبا را در چشمت فرو می‌کند. حتی اگر بخواهی بی‌توجه باشی راحتت نمی‌گذارد. به خودت می‌آیی و می‌بینی خودت را از دست داده‌ای. دیگر چیزی از وجود تو در محتوایت و شاید در شخصیتت باقی نمانده. تن داده‌ای به هر آنچه الگوریتم‌پسند است.

🎯 ساختن برند شخصی، بازی کوتاه‌مدت نیست. بازی این پلتفرم و آن پلتفرم نیست که خودت را اسیر خواسته‌هایشان کنی. در طی زمان بدست می‌آید. باری، گاهی ناچاری با الگوریتم‌ها کنار بیایی و با حفظ سبک و سلیقه‌ی خودت، باب میلشان رفتار کنی. هرچه نباشد به کمک‌هایشان برای دیده شدن نیاز داری. فقط مراقب باش که هویت و تشخصت را از تو نگیرند.

💫 پروچیستا | ناعمه سجادی
🆔 @procheasta
یادداشت‌برداری از کلاس با هوش مصنوعی

ویدیوی جدید رو دیدین؟😉

https://www.instagram.com/reel/C_p8YtWI71K/?igsh=MW83aGltMmZhbHh3ZA==
برای یادداشت‌برداری خودکار از جلسات آنلاین این ابزار رو حتما امتحان کنید👇
📌سلف‌سرویس محتوا

تصور کن میز بزرگی از غذاهای دلخواهت برایت چیده‌اند. انواع و اقسام خوراکی‌ها، از سوپ و سالاد و غذا و نوشیدنی برایت فراهم شده. به راحتی به هرچه بخواهی دسترسی داری. فو‌ق‌العاده نیست؟

نرم‌افزارهای RSS خوان، کار مشابهی برای غذای دیجیتالت انجام می‌دهند. می‌توانی تقریباً هر رسانه‌ای که می‌پسندی را به لیستش بیافزایی و آن‌ها را روزانه رصد کنی؛ مثلاً وبلاگ‌ها، وبسایت‌ها، پادکست‌ها و حتی کانال‌های یوتیوب موردعلاقه‌ات را لیست می‌کنی و روزانه محتواهای جدید آن‌ها را در کنار هم دریافت می‌کنی.

با این کار هم محتواهای خوبی که پیگیری‌اش مهم است از قلم نمی‌افتند، هم وقت بسیار کمتری صرف رسیدن به محتواهای جدید می‌شود. پیشنهاد می‌کنم اگر به وب‌گردی علاقمندی یا دوست داری به‌جای پرسه در اینستاگرام، محتواهای غنی‌تر و منتخب‌تری ببینی، حتماً این ابزار را امتحان کنی.

یکی از بهترین RSS خوان‌ها نرم‌افزارFeedly است. تا ۱۰۰ آدرس وبگاه را به رایگان می‌توانی در آن وارد کنی و برای بیشتر از این تعداد هم سایت‌های ایرانی‌ای وجود دارند که با هزینه‌ای اندک، نسخه‌ی پرمیوم را فعال می‌کنند.

🔗 ناعمه سجادی
@procheasta
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«یکی از خطاهای اولیه‌ی دانشجویان و شاگردان ما این است که گمان می‌کنند طنز، خلق کردن مطالب خنده‌دار از فضاست. اما درواقع، اغلب طنزها از توجه به چیزهای عجیب و چرندیات دنیای اطراف ما و شناسایی و درک آن‌ها به‌ شیوه‌ای غیرمنتظره به دست می‌آید.»

کتاب «سلاح طنز»
جنیفر آکر و نائومی بگدوناس

🔗 ناعمه سجادی
@procheasta
📌پروژه‌ی شخصی و خرده‌پروژه‌ها

چه کاری هست که همیشه آن را به تاخیر انداخته‌ای؟ چه کاری هست که دیوانه‌ی‌ انجام دادنش هستی و در تکاپویِ روزمره‌ی زندگی وقتی برای پرداختن به آن پیدا نمی‌کنی؟ آن کار پروژه‌ی شخصی تو است. کاری که قلبت برایش می‌تپد اما همیشه آن را در آخرین اولویت قرار می‌دهی‌. چون مظلوم‌ترین کارفرمای دنیا صاحب این پروژه است: خود عزیزت.

پروژه‌ی شخصی می‌تواند حال‌وهوای زندگیت را دگرگون کند و شادی‌افزای لحظه‌هایت باشد. اما گاهی حتی فکر کردن به یک پروژه‌ی جدید آدم را زمین‌گیر می‌کند. یا پروژه آن‌قدر بزرگ است که انجامش را در توانت نمی‌بینی یا ظرف زمانت به‌قدری پر است که پروژه‌ای دیگر در آن نمی‌گنجد.

پس چاره چیست؟ پروژه‌ی شخصی را زیر قالی و پشت پستو قایم کنی تا یادت نیاید که خودت درخواستی از خودت داشتی!؟ نه. راه‌های بهتری هست.

خرده‌پروژه‌ها، از خرد کردن یک پروژه‌ی بزرگ پدید می‌آیند. پروژه‌‌ات را بشکن تا خرده‌هایش لابلای اَبَرپروژه‌های روزت در ظرف زمان جا بگیرند. همین‌که توانستی چند خرده‌پروژه را در روزت جا بدهی، یک تکانِ سنجیده کافی‌است تا جا برای خرده‌های بیشتر باز شود.

می‌خواهم خرده‌پروژه‌ای به روزم اضافه کنم؛ تمرینی برای طنازانه نگاه کردن.

بیل واترسون، کارتونیست و نویسنده‌ی آمریکایی می‌گوید: « هیچ‌وقت ننشین به فکر کردن تا ایده‌ای خنده‌دار به ذهنت برسد. به موضوعات واقعی فکر کن و ببین چه چیز خنده‌داری در آن‌ها هست؟»

می‌خواهم از ایده‌های کتاب «سلاح طنز» استفاده کنم و خرده‌پروژه‌ی جدیدم را تعریف کنم. می‌خواهم در خودم، رفتارم، ویژگی‌های شخصیتی، عقاید، ضعف‌ها و قوت‌ها، تمایلات و احساساتم و قضاوت‌های دیگران درباره‌ی رفتارم دقیق‌تر شوم.

می‌خواهم تناقض‌ها ‌و تضادهایی که در رفتارم در محیط‌ها یا زمان‌های مختلف وجود دارد را دریابم. تفاوت‌های رفتاریِ خودم با دیگران یا تفاوت‌هایم در طول زمان را ببینم و آن را به خنده بگیرم.

خرده پروژه‌ی من این است: می‌خواهم روزانه ۱۵ دقیقه به این موضوعات فکر کنم و بنویسم.

شما می‌خواهید در چه زمینه ای خرده‌پروژه‌ای بیاغازید؟

🔗 ناعمه سجادی
@procheasta
📌 چقدر شنیدن را به رسمیت می‌شناسیم؟

🎼 در راه بازگشت به خانه، آهنگ جدید «محسن یگانه» را گوش می‌دهیم؛ «بترس». دوستش دارم. صدایش برایم یادآور حس عجیب روزهای دانشجویی است؛ مبهم، پراسترس، دوست‌داشتنی و هیجان‌انگیز. ترانه‌اش شنیدنی است. مدت‌هاست میان آهنگ‌های پاپ، ترانه‌ای که حرف متفاوتی برای گفتن داشته‌باشد به گوشم نخورده است. دوباره آهنگ را پلی می‌کنم. سه‌باره و ده‌باره. با محمد درباره‌ی ترانه گفت‌وگو می‌کنیم. ترانه‌سرا از زبان چه‌کسی و با چه‌کسی حرف می‌زند؟ در چه حالتی؟ با چه هدفی؟ آیا حرف‌هایی که نمی‌تواند به شریکش بگوید را با خودش واگویه می‌کند؟ آیا هم‌خانه‌اش را تهدید می‌کند؟ آهنگ را می‌شنویم. یکدیگر را می‌شنویم. لحظات شیرینی است.

👩‍🏫 «با دوره‌ی ... در خدمتتون هستم.» از این جمله برای شروع ارتباطش در دوره‌ی آموزشی استفاده می‌کند. زیاد به دلم نمی‌نشیند. کاش طورِ بهتری می‌گفت، اما چطور؟ جایگزین مناسب‌تری به ذهنم نمی‌رسد. چند دقیقه‌ی اول از دوره‌های آموزشی‌ای که دوست دارم را گوش می‌دهم. به جملاتِ آغازینِ مدرس‌های مقبولم توجه می‌کنم: «خوشحالم که در کنار هم قراره درباره‌ی ... صحبت کنیم.»، «خوشحالم که دوباره در کنار هم هستیم. خیلی لذت می‌برم از اینکه باهم داریم دوره‌ی ... رو پیش می‌بریم.»، «خوشحالم که در دوره‌ی ... کنار همیم.» و ...
دوستانه و همراهی‌برانگیز است. جایگزین مناسبی پیدا می‌شود.

🫖 کتری قُل‌قُل می‌کند. صدای هود ولی بلندتر است. فکر می‌کنم تکنولوژی بعضی از ساده‌ترین لذت‌ها را از ما گرفته. مثلاً شنیدن قُل‌قُلِ آرامش‌بخشِ آب کتری قبل از رسیدن مهمان‌ها.

🍹 همه نشسته‌ایم و با جدیت درباره‌ی موضوعی صحبت می‌کنیم. ناگهان از گوشه‌ی اتاق با پاهای روی هم انداخته و چهره‌ای بی‌تفاوت، یک جمله می‌پراند که اتاق می‌رود روی هوا. لعنتی گوزن را به شقایق ربط می‌دهد و از خنده روده‌بُرت می‌کند. چطور به ذهنش می‌رسد, نمی‌دانم! به این فکر می‌کنم که چقدر دلم می‌خواهد طنازتر باشم. باید بیشتر طنز بشنوم، ببینم و بخوانم. تصمیم می‌گیرم تمرینی برای طنزپردازیِ روزانه‌ی خودم طراحی کنم؛ تصمیم کبری.

☕️ خسته‌ام. مهمان‌هایم تازه رفته‌اند. لیوان چای خوش‌رنگم را در دست گرفته‌ام و به لحظات خوشی که گذشت و خنده‌هایمان فکر می‌کنم. گوشی را برمی‌دارم و چرخی در اینستاگرام می‌زنم. صدای خسته‌اش را می‌شنوم: «می‌خوام بهتون یک سایت بسیار کاربردی برای برنامه‌ریزی و یادداشت‌برداری معرفی کنم». یادم می‌آید که میان کارها سری به استوری‌اش زده‌بودم. گفته‌بود دیروز حال روحی خوبی نداشته ولی این ویدیوی آموزشی را ضبط کرده و حالا مردد است که منتشر کند یا نه. به انضباط و تعهدش برای ضبط ویدیو در چنین شرایطی غبطه می‌خورم و بابت انتشار محتوایی که صددرصد باب میلش نبود تحسینش می‌کنم.

🦻 به این فکر می‌کنم که شنیدن مهم است. گذرِ بخش مهمی از اتفاقات روزم از راهِ گوشم بوده. شنیده‌ام، نیوشیده‌ام یا فقط ادای شنیدن درآورده‌ام؟ چقدر به شنیده‌هایم توجه می‌کنم؟ چقدر به آن‌ها می‌اندیشم؟

🔗 ناعمه سجادی
@procheasta
📌 چطور موضوعات مهم را فراموش نکنیم

جایی خوانده‌بودم: «طرز تفکر شما منعکس‌کننده‌ی زندگی شماست و در نتیجه، برند شخصی شما را می‌سازد.». هرچه به مغزم فشار می‌آوردم یادم نمی‌آمد این جمله را کجا خوانده‌ام. می‌خواستم در یادداشتم از این جمله استفاده کنم. نیاز داشتم که منبعش را بشناسم و نقل قول دقیقی از آن داشته‌باشم ولی هرچه تلاش کردم ذهنم یاری نکرد.

🤌 بار اولم نبود. بارها پیش آمده‌بود که موضوعی ذهنم را درگیر کرده‌بود؛ خواسته بودم از آن در مقالاتم، در ویدیوهای آموزشی یا برای ارائه در یک سخنرانی کمک بگیرم، اما نمی‌توانستم منبع دقیق مطلب را بازیابی کنم.
صدها دفترچه و ژورنال داشتم که آموخته‌ها و ایده‌هایم را در آن‌ها می‌نگاشتم؛ ولی جستجو در میان کاغذهای جورواجور و بی‌ساختار، کمکی به یافتنِ آنچه در پی‌اش بودم نمی‌کرد.

🤏 تصمیم گرفتم از نرم‌افزارهای آنلاینِ یادداشت‌برداری استفاده کنم تا هم دسترسی به اطلاعات و جستجوی آن‌ها راحت‌تر شود، هم نوشته‌هایم حجم کمتری اشغال کند و هم بتوانم ارتباطات بین مطالبم را راحت‌تر کشف کنم.
اوایل، اطلاعات را بدون هیچ دسته‌بندی خاصی ثبت می‌کردم. اوضاع خیلی بهتر شد. اما باز هم ایده‌آل نبود. چون فقط در صورتی می‌توانستم مروری روی یک موضوع داشته‌باشم که دقیقاً عنوان مطلب در ذهنم واضح بود یا می‌توانستم برخی کلمات کلیدی مربوط به مبحث را جستجو کنم. با این روش به بعضی از اطلاعاتی که مدنظرم بود دست می‌یافتم ولی امکانِ رسیدن به دیدی وسیع‌تر نسبت به موضوع و ایجاد ارتباط بین مفاهیم و مطالب متنوعی که پیرامونِ سوژه‌ی اصلی ثبت کرده‌بودم وجود نداشت.

💥 بعدتر با مفهوم «مدیریت دانش شخصی» آشنا شدم و دیدم که در دنیا تا چه حد درباره‌ی این مسئله صحبت می‌شود. مدیریت دانش شخصی چیزی بود که مدت‌ها دنبالش بودم. راه‌حلی که می‌توانست ذهن من را از آشفتگی برهاند، فضای مغزم را آزادتر بگذارد و فشارِ نگرانی‌هایم در مورد از یاد بردن یا به‌یادآوردن موضوعات را تا حد زیادی از ذهنم بردارد. با این کار می‌توانستم تمام دانسته‌ها، آموخته‌ها، ایده‌ها و اطلاعاتی که دریافت می‌کردم را با روشی ساختارمند مدیریت کنم و در موقع لازم به آن مراجعه کنم.

⚡️ متوجه شدم روش‌های متنوعی برای مدیریت دانش شخصی پیشنهاد و آزموده شده‌است. بعضی از پرطرفدارترین‌ها را بررسی کردم و روش «زِتِلکَستِن» به‌شدت به دلم نشست. با این روش می‌توانستم اطلاعات را در بخش‌های مهمِ لقمه‌ها، جویده‌ها، انشعاب‌ها و هضم‌شده‌ها بنشانم و بعداً به موثرترین شکل از آن‌ها بهره بگیرم. کار با نرم‌افزار «اُبسیدین» که به‌خوبی با روش زِتِلکَستِن هماهنگ می‌شود را آموختم و لذتِ استفاده از نوشته‌هایم را بیش از پیش حس کردم. حالا می‌توانستم دید بهتری نسبت به اطلاعاتم داشته باشم و از دلِ آن‌ها ایده‌هایی جدید و کارآمد بسازم. حالا راحت‌تر به محتواهای مختلفم سر وشکل می‌دادم.

😊 اگر شما هم تمایل دارید با این روش فوق‌العاده آشنا شوید و اطلاعاتتان را ساختارمندتر و موثرتر سازماندهی کنید، برای دریافت آموزش رایگان، فرم انتهای صفحه در لینک زیر را پر کنید.

💌 https://naemehsajadi.com/pkmform/

💫 پروچیستا | ناعمه سجادی
🆔 @procheasta
More