⭕️مردی که زنی را دوست دارد، تنها به نقصهای معشوق، به هوسها و ضعفهای او نیست که وابسته است: چینهای صورتش، خالهایش، لباسهای ژندهاش، و یکوری راه رفتناش، او استوارتر و بیرحمانهتر از هرگونه زیبایی به زن وابسته میکند. این را دیری است همه میدانند. اما چرا؟ اگر این نظریه درست باشد که مرکز احساس در سر نیست، و این که ما از یک پنجره، یک تکه ابر، یک درخت، نه در مغزمان، بلکه در جایی که میبینیمشان، تجربه احساسی به دست می آوریم، پس وقتی نیز به معشوقمان نگاه میکنیم، از خود به در میشویم؛ اما این بار در آزاری پر تنش و سراسر از خود بیخود شده. احساسات ما، همچون فوجی پرندهی خیره شده در تلالوهای زن محبوبمان پر و بال میزند. و همانطور که پرندهها در کنج پر شاخ و برگ درختی پناه میگیرند، احساسات نیز به درون چینهای پر سایه، و به سوی نقاط ضعف پنهان و حرکتهای ناشیانه بدنی که دوستش داریم میگریزند و آنجا آرام و قرار میگیرند؛ و هیچ رهگذری حدس نمیزند که دقیقا در همین جاست، در همین جای پر عیب و سرزنش آمیز، که برقِ شتابناکِ عشق لانه کرده است.
#والتر_بنیامین
#خیابان_یک_طرفه
https://t.center/presagee