چند وقتی است به آرزوهای فراموش شدهام میاندیشم و جایی یادداشتشان میکنم.
چند وقت پیش یادم آمد میخواستم بروم باغهای بوتانیکال را ببینم، بعدتر یادم آمد میخواستم بروم بازدید از موزهی جواهرات. چند روز پیش خاطرم آمد یک مبل دنج برای کنار کتابخانهام میخواستم.
ولی امروز عجیب بود، یادم آمد همیشه دوست داشتم بروم نپال.
اینها را از زیر گردوخاک سالهای بیرویایی بیرون میآورم. باید بیشتر فکر کنم، حتما چیزهای زیباتری در سالهای دورتر هست.
@prague7