داییم رفته فروشگاه میگه، یه دختر اومده ازم پرسیده کدوم از این دوغا به نظر شما مارک بهتریه. بعد منم گفتم، این نعناییا. گفته: به نظرتون برای اش دوغ بد نیست؟ القصه شمارههایی ردوبدل شده. دخترای مردم به جای اینکه بیان تو دیلی بگن، زیدی میخوام زیدی میخوام. تو فروشگاه هم دست از تلاش برنمیدارن:)
و در نهایت واقعا بهتر شدم. هیچ حالی، هیچ حالی موندگار نیست. همه چی میگذره و زمان همه چیز رو تو خودش میبلعه. اگه الان سخته، میگذره و از درد سختیهاش کم میشه. فقط باید لحظه رو پذیرفت و اینکه هیچ چیزی قابل پیشبینی نیست شاید لحظه بعدی حالت بهتر باشه.
این چندوقت خیلی داشتم غصه روزامو میخوردم و حسرت سال گذشته. به معنای واقعی کلمه حسرت. یعنی همش میگفتم کاش الان پارسال بود کاش الان فلان اتفاق میفتاد. دیشب رفتم این موقعهای پارسال چنل رو خوندم. و چقدر حالم بد بود. واقعا ادم فراموش میکنه زمانای سختیشو.