#قدمعلی_سرامی:
درونمايههای داستانهای شاهنامه در بيشتر موارد شمولی بشری دارند و اين شاهكار را هر چند ايرانيان در ميان انداختهاند، محتوايی جهانی و بينالمللی است. به عنوان نمونه يكی از دستاوردهای فلسفهی قرن بيستم كه يكي از فلاسفهی انگليسی، برتراند راسل در باب آن روشنگریهای فراوان كرده و بنياد ليبراليسم غربی هم بر آن استوار است، مسئلهی تولرانس است. راسل نشان میدهد كه جهان، جهانی است نسبی و همهی احكام و قوانينی كه بر جهان فرمان روايند نيز نسبیاند. بنابراين ما انسانها بايد در كليهی باورداشتهای يقينی خود تولرانس داشته باشيم. يعنی يك دربينهايت هم كه شده، در درستی آنها ترديد روا داريم. همين پيغام جهان مدرن را میتوانيم با خواندن داستان پايان كار كيخسرو دريافت كنيم. به موجب شاهنامه، كيخسرو، وقتي به انجام تمام مأموريتهای خود كه فرجامينشان تسخير توران و كشتن قاتلان پدرش سياوش است، توفيق حاصل میكند، دستخوش تشويش میشود و با خود میانديشد كه ممكن است تكاثر قدرت، وي را نيز به سرنوشت جمشيد و كاووس و ضحاك، خودكامگان گذشته دچار كند و دور شدن فرهی ايزدی را از او باعث آيد. اين تشويش رفته رفته در روان او بالا می گيرد و بر آنش می دارد تا از پادشاهی كناره گيرد و زنده به حضور اهورامزدا بار يابد. در پی اين تصميمگيری چند بار چله می نشيند و در اين ميان با سروش كه فرشتهای رابط ميان انسانهاي اهورايی و اهورا است، چند بار به گفت و گو میپردازد. همزمان با اين چله گرفتنها، كارهای مملكتی دچار اختلال میشود و بزرگان از راهيابی به حضور وی باز میمانند و چنين گمان میبرند كه ديو به اندرون شاه راه يافته است. چنين است كه دست به دامن زال و رستم ميیشوند و از آنان ميخواهند تا به دربار بيايند و شاه ديوانه را به راه اهورا باز گردانند. زابلستانيان به دربار میآيند و به شاه هشدار میدهند كه ديو راه وی را زده است، اما شاه به آنان ميگويد: همهی كارهای اخير او به گفتار سروش و فرمان اهورامزدا است. طرح و توطئهی اين پاره از داستان كيخسرو به گونهای است كه سادهترين مخاطبان هم اين پيام را از آن دريافت میكنند كه بسا مواقع، راههاي اهورا و پيام اهريمن سخت به هم مانندهاند و هيچ كس حق ندارد در مواقعی از اين دست با باور مطلق و صددرصد با قضايا روياروی شود. به اعتقاد من دريافت همين يك درونمايهی شاهنامه، از سوي بشر امروز، بسنده است كه ملتها و گروههای انسانی به دشمنیها و درگيريهای عقيدتی خود پايان دهند و بدانند ميان حق و باطل بسی كمتر از چهار انگشت كه تنها نقطهای فاصله است:
فرق شيطان و خدا، بسيار نيست،
از رجيمی تا رحيمی نقطهای است!
#پویش_فردوسی
@pooyesh_ferdowsi