View in Telegram
من هم می‌توانستم مثل تمام زنان آينه‌بازی کنم می‌توانستم قهوه‌ام را در گرمای تخت‌خوابم جرعه‌جرعه بنوشم و وراجی‌هايم را از پشت تلفن پی بگيرم بی‌آن‌که از روزها و ساعت‌ها خبری داشته باشم می‌توانستم آرايش کنم سرمه بکشم دل‌ربايی کنم و زير آفتاب برنزه شوم و روی امواج مثل پری دريايی برقصم می‌توانستم خود را به شکل فيروزه و ياقوت درآورم و مثل ملکه‌ها بخرامم می‌توانستم کاری نکنم چيزی نخوانم و ننويسم و تنها با نورها و لباس‌ها و سفرها سرگرم باشم می‌توانستم شورش نکنم خشمگين نشوم با فاجعه‌ها مخالفت نکنم و در برابر رنج‌ها فرياد نزنم می‌توانستنم اشک را ببلعم سرکوب‌شدن را ببلعم و مثل همه‌‌ی زندانی‌ها با زندان کنار بيايم من می‌توانستم سئوالات تاريخ را نشنيده بگيرم و از عذاب وجدان فرار کنم من می‌توانستم آهِ همه‌‌ی غمگينان را فرياد همه‌ی سرکوب‌شدگان را و انقلاب هزاران مرده را نديده بگيرم اما من به همه‌ی اين قوانين زنانه خيانت کردم و 《راهِ کلمات》 را برگزيدم #سعاد_الصباح [شاعر و نویسنده‌ی کویتی] @hw_tfhttps://t.me/polaksorkh
Telegram Center
Telegram Center
Channel