🆔 @piaderonews👈🔹شعری از
#آرش_سیفی پرنده باشی و از آسمان به خاک بیافتی
تنت مچاله شود، ناگهان به خاک بیافتی
تمام خاطره ها بگذرند توی خیالت
به خود نگاه کنی، خون بپاشد از پر و بالت
به خود بپیچی و از درد، آشیانه بسازی
از اشک گِل بکنی خاک را و خانه بسازی
گلوله توی پرت باشد و تو هیچ ندانی
که نوبت سفرت باشد و تو هیچ ندانی
چقدر باید از این درد دست و پا بزنی تا...؟
چگونه زودترش مرگ را صدا بزنی تا...؟
چقدر مزه کنی تلخی همیشه ی خود را؟
چگونه جمع کنی قلبِ خُرده شیشه ی خود را؟
چقدر ناله کنی توی خون تازه بخوابی؟
چگونه تا به ابد مثل یک جنازه بخوابی؟
از آنچه داشتهای یک زمان، چگونه بگویی؟
بدون بال و پر از آسمان چگونه بگویی؟
کجای زندگیات غیر اشتباه نبوده؟
کدام زخم تو کفاره ی گناه نبوده؟
که از سکوت تو کی یک زبان تازه بسازد؟
از استخوان هایت نرده بان تازه بسازد
چقدر فکرکنی با خودت کجای جهانی
که مُرده باشی و از زندگیت هیچ ندانی
▪️پرنده باشی و از ابرها به خاک بیافتی
چه فرق میکند اینکه کجا به خاک بیافتی؟!
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2559🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید
👆👆👆▪️بخش :
#قوالب_کلاسیک زیر نظر شهرام میرزایی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید :
👇👇👇👇👇🆔 @piaderonews👈🆔 @piaderonews👈