به من نگاه کن، نگاه کن
به بستر رگان من.
ببین چگونه موج میزند غمت میان آن،
چو گیسوان بافته.
ز پشت من گذر مکن،
که راه شوم دردها جانگزاست
و درد شیهه میکشد،
گذر مکن، نگه مکن،
که درد شیهه میکشد، میان بندبند نای استخوان تو
کجاست؟
کجاست جادههای خواب؟
کجاست راز سربهمهر خاموشی؟
کجاست شهر ناشناس عطرهای ناب؟
مرا میان جنگل بلور دستهای خود،
پناه ده.
به زهرِ مرگبارِ بوسه، التیام ده.
مرا، مرا، بِکش، بُکش،
نجات ده
تو ای فریب راستین!
و آنچه رفت و
رفت و
رفت،
رفت و در من است،
بر آب ده.
#نصرت_رحمانی
#اوازی_در_فرجام ۱۳۷۴
#قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈