🔻انتخاب کن!
انگشت بر کجا گذاشته ای!
کدام سمت ایستاده ای؟
آدمی انتخاب می کند کجا گُم بشود! کجا فرو رود و با خود چه کند!
یکی در اوراق کتاب هایش، یکی در آوازِ شجریان، دیگری در اندیشه ی آزادی، یکی در سرشتِ سوگناکِ هستی!
یکی هم ممکن است در صفحات مجازی و در میان تبلیغاتِ لوازم زیبایی فرصتی برای نفس کشیدن نداشته باشد! ممکن است کسی هم انتخاب کند که آنقدر بدنش را بکوبد و بسازد که به قول امروزی ها داف و پلنگ بشود!
یکی هم ممکن است در اضطرابِ از دست دادنِ پارتنر روزش شب بشود و آن یک روز برایش هزار روز باشد!
اصولا ما انتخاب می کنیم کجا بایستیم و کجا گُم بشویم!
از این دست گُم شدن ها بسیار است اما تنها دو چیز در میان همه چیز ارزش گُم شدن دارد!
آزادی و حقیقت!
آنانکه در راه آزادی می دَوند، هیچ گاه از راه شان باز نمی گردند! آنها اصالت خودشان را در آن راه پیدا می کنند!
حقیقت نیز همینگونه است!
آنکه در حقیقت گم شده باشد، نمی تواند اصالت خود را زیر پا بگذارد و به راه فریب و دروغ تغییر مسیر بدهد!
ما انتخاب می کنیم که کجا گُم بشویم و سر سپرده ی چه چیزی باشیم!
و میزانِ اصالتِ زندگی ما به آن چیزی است که انتخاب می کنیم! در اعماق وجود آدمی چیزیست که هرازگاهی به ما می گوید کجا ایستاده ایم!
آنکه آزادی و حقیقت را انتخاب کرده باشد، در قعر مشکلات و مصائب باز هم به راهش ادامه می دهد!
و آنکه بردگی و مجاز را انتخاب می کند، مدام بر ملالت از زندگی اقرار می کند.
به طور کلی در یک سو حقیقت و آزادی و عشق و زندگی وجود دارد و در یک سو مجاز و بردگی و بزدلی و ترس!
ما انتخاب می کنیم در کدام سو بایستیم و اصالت داشتن ما به آن انتخاب برمی گردد!
https://t.center/philosophy_thinking