آیا رشتههای مجتبی پنبه شده است؟ ✍ ناصر دانشفر
از روز گذشته که کلیپ زیر در فضای مجازی منتشر گردید، گمانهزنیها در این مورد آغاز گردیده و طبیعی است که ممکن است هیچیک از آنها دلیل واقعی این اقدام فرزند رهبر جمهوریاسلامی نباشد. هر چند که اختلاف پدر و پسر که در میان قریب به اتفاق این تحلیلها به چشم میخورد، شاید خیلی دور از واقعیت نباشد.
آقای مجتبی خامنهای با آنکه از سال ۸۴ به دنیای سیاست ورود کرد و با خروج از ستاد قالیباف و پیوستن به ستاد احمدینژاد، اولین اثرگذاری خود در روند ادارهٔ کشور را به رخ کشید، تا دیروز که به قول خودشان استهلال نمودهاند، هرگز به شکل علنی مردم ایران را مورد خطاب قرار ندادهاند.
وی که از همان آغاز کنشگری خود تاکنون چیزی جز خسارت به هموطنان تحمیل ننموده، اکنون مصمم گشته که زین پس از پس پرده در ادارهٔ کشور نقش ایفا نکند و در انظار خلایق ادامهٔ کار دهد. اگر تا همین دیروز مردم با ظن و گمان فاجعهٔ تقلب انتخاباتی ۸۸ و شیوهٔ برخورد چکشی آن برهه و رخدادهای ۹۶، ۹۸، ۱۴۰۰ و جنبش مهسا را، به نوع رویکرد دومین فرزند جناب خامنهای گذاشتهاند، با این اعلامیه میتوان مدعی شد که آنچه در افواه مردم بوده و هست، از واقعیت برخوردار است. لذا باید منتظر بود که جنابشان کنشگری خود را در مرعی و منظر همگان به نحوی که برای آن برنامهریژی نمودهاند، بروز دهد.
اما چرا چنین اتفاقی به وقوع پیوسته و چرا مجتبای خامنهای بدون اذن ولیامر مسلمینجهان که هیچ، حتی بدون اطلاع ایشان چنین اقدامی نموده است؟ در مملکتی که ریز و درشت تصمیمات تابع نظر و منویات معظمله است، به چه دلیل درس خارج فقه فرزند ایشان بدون کسب اجازه از محضرشان تعطیل میشود؟
به گمان من دلیل این پرسشها را از میان متن ذیل که برشی از دلنوشتهٔ یکی از شاگردان به ظاهر نزدیک به ایشان میتوان پیدا کرد.
این مرید و دلبستهٔ مجتبی نوشته است که
« آری، محاسبات مردان خدا با حساب و کتاب اهل دنیا تفاوتها دارد. مردان خدا برای آنکه سری میان سرها شوند تمهید مقدمات نمیکنند. برای کسب کرسی دنیا، حتی اگر مناسب دینی باشد، خود را به آب و آتش نمیزنند. به وقت برای خدا سخن میگویند، به وقت برای خدا سکوت پیشه میکنند، به وقتش برای خدا قیام میکنند و به وقتش دست از اقدام میکشند.»
از این آشکارتر نمیشود گفت که مشکلی در روند کار جانشینی گردانندهٔ اصلی بیت ولایت عظما پیش آمده که ایشان برای رضای خدا، عطای رهبری ما مردم را لقایش بخشیده است. اما اگر ایشان تا بدین حد تابع محض مقدرات الهی است، آشکار نمودن این قصد و اراده برای چیست؟ جز این است که باید به خود بگوییم، جناب ایشان غرض دیگری از این خودنمایی داشتهاند؟
آنطور که پیداست اتفاقاتی در بیت افتاده که نمود آن را در کشور ملاحظه میکنیم و حقیر شک ندارد که این از پیامدهای مقاومت مدنی مردم ایران است که اوج آن در جنبش زن، زندگی، آزادی و تحریم انتخابات مجلس و ریاست جمهوری نمایان گردید.
البته باید اذعان کنم که نگاه بنده و برخی از همفکران این بود که این به انتخاب پزشکیان برمیگردد، اما با این اتفاق به نظر میآید که برآمدن خود پزشکیان هم محصول تغییرات ماهوی در بیت رهبری باشد.
اگر همانگونه که برخی از عزیزان همراه گمانهزنی کردهاند، آقای خامنهای از مجتبی گذر کرده و متمایل به دیگر فرزند خود مسعود شده باشد، آنگاه با توجه به شناختی که از وی موجود است، این رخداد غیرمنتظره قابل فهم است و معنایی جز این ندارد که مجتبی یقین کرده که باید دور رهبر شدن را خط بکشد.
حالا این خبر که طائب به دلیل زمینهچینی برای بیعت با مجتبی، معزول گشته نیز منطق پیدا میکند. کنار گذاشته شدن پایداریچیها از دائرهٔ قدرت هم مفهوم دارد و مهمتر از همه، اعلام همراهی و به ظاهر تمکین، اما در واقع متضمن تهدید مجتبی نیز بی مبنا نمیباشد.
آیا با این حساب باید به این بیندیشیم که حاکمیتِ به واقعیتهای کشور واقف گشته و در پی تغییرات بنیادی در شیوهٔ حکومتداری خود است؟ آیا باید خوشبینانه به موضوع نگاه کنیم و گمان بریم که مجاهدتهای زنان و مردان این دیار به ثمر نشسته و خواستههای آنان در آستانهٔ تحقق است؟ به گمانم برای این داوری هنوز به دادههای بیشتری نیاز است و اتفاقات روزهای آینده بسیاری از مسائل را روشن خواهد ساخت.
امید آنکه حضرتآقا به این حقیقت واقف شده باشد که مدتهاست به بیراهه رفتهاند و سعی در تصحیح راهبردهای ناصواب پیشین بنمایند. اگرچه دیر شده و بازگشت به مردم آسان نیست، اما از قدیم گفتهاند که جلو ضرر را از هر کجایی که بگیری منفعت است.
عزت زیاد
@peyghameashna