بسم الله
سید عزیز و عظیم مقاومت!
به اندازه یک عمر با تو همدم بودیم
گریه کردیم، هنگامی که گریه کردی
با تو خندان شدیم، وقتی که خندیدی
با تو آرام شدیم، هنگام تماشای آرامشات
و با تو خشمگین شدیم هنگام خشم و غضبات
حالا چه شده که وارونه شده؟!
چشم ما بیامان میبارد و تو اکنون خندانی و «ضَاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ»
جگر ما میسوزد و حالا تو در آرامشی
تو گویی آسمان به زمین آمده؛ اما نه؛ هیچ اتفاقی نیفتاده
لابد چون ما زندهایم؛ نفس میکشیم و راه میرویم
راستی با چه دلی زندهایم؟ با چه حالی؟
آری میشود همین فردا دوباره به حیات قبلی خود بازگردیم
و همه چیز بشود بخشی از تاریخ... میشود؟!
نه والله! این دشمن حقیر احمق ما را مخیر کرده بین تسلیم و مرگ!
مرحبا به مرگ! والحیاة مع الظالمین الا برما...
ما آرزوی رزمندگی داشتیم و همچنان داریم.
و مگر غیر از این نیست که اکثر عمرمان گذشته
و اگر در میدان نمیریم، در بستر خواهیم مُرد.
یکبار قرار است بمیریم؛ آن یکبار هم باید مجنون بمیریم...
حالا که دستت بازتر از این دنیاست، برای ما هم مرگ جنونآمیز طلب کن...
سید عزیز تو تجلی حقیقی قلب و زبان سیدالقائد بودی...
تو برای ما معنا میکردی کلام سیدالولی را ...
تو بودی که اجرا میکردی کلام نائب المهدی (عج) را ...
عجب پرچمداری بودی و چه ستون خیمهای...
«أَشْهَدُ أَنَّکَ لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْکُلْ وَ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَى بَصِیرَةٍ مِنْ أَمْرِکَ»
تو رفتی، اما نه در حضیض ... بلکه در اوج!
میراثی از خود بر جای گذاشتی که تاریخساز است
میراث ماندگار تو این حزبالله ۱۴۴۶ قمری است
که در جنگ با مجهزترین ارتشهای عالم
مهارت و دست بزن دارد و سرنوشت جنگ را انشاء میکند.
جنگ اینجا تمام نشده...
خون تو رقم میزند سرنوشت را
ناامیدها و بزدلها در این جبهه جایی ندارند!
شهید #سیدحسننصرالله
#جهاد_رضا
@pelak_44