View in Telegram
جماعتی گفتند «صَلا! همه سر بر زانو نهید، مراقب شوید زمانی!» بعد از آن، یکی سر برآورد که «تا اوجِ عرش و کُرسی دیدم.» و آن یکی گفت «نظرم از عرش و کُرسی ــ هر دو ــ بر گذشت و از فضا در عالَمِ خَلا می‌نگرم.» آن یکی گفت «من تا پشتِ گاو و ماهی می‌بینم و آن فریشتگان که موکّلند بر گاو و ماهی.» آن دگر گفت «چندان که می‌نگرم به همه انواع، جز عجزِ خود نمی‌بینم. من آن مرغَکَم که گفته‌اند که به هر دو پای درآویزد. آری ــ درآویزم، امّا در دامِ محبوب درآویزم ناگه و گویم اهلاً و سهلاً! من خود این می‌طلبیدم. دکان نمی‌خواستم دو کان می‌خواستم: کانِ زر و کانِ نقره. بل که از کان و مکان تَبَرّا می‌جُستم‌ ــ که ما را غیرِ او نمی‌سازد. چنان که دیگران را فقر نمی‌سازد، هستی می‌سازد.» دفتر اول: مدرسه‌ی ما این است ــ این چاردیوارِ گوشتی #مقالات_شمس، شمس‌الدین محمد تبریزی، ویرایش جعفر مدرس صادقی، نشر مرکز، چاپ بیست‌و‌یکم، ۱۳۹۹، ص ۶۲.
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily