📌 بازدارندگی و ارعاب؛ نظریهای شکست خورده در مجازات
👤 امید قائمپناه
@paresia
🔹 یکی از نظریات توجیهی مجازات، بازدارندگی یا ارعاب است. برخی از عالمان فلسفه حقوق کیفری، مجازات را از آن رو موجه میدانند که باعث میشود خود مرتکب یا دیگران دیگر آن جرم را انجام ندهند. مطابق چنین برداشتی، مجازاتها به نوعی تهدیدهایی عمومیاند که افراد در صورت ارتکاب جرم با آنها مواجه خواهند شد.
🔹 ناقدان همواره این نوع نگاه را نقد میکردند، آنها میگویند به صرف چنین نگاهی میتوان برای هدف والاتر (یعنی ارعاب و بازدارندگی عمومی) برخی را قربانی کرد و حتی افراد بیگناهی را به منظور جلوگیری از ارتکاب جرم در آینده مجازات کرد. البته مدافعین این نظریه در پاسخ میگویند مجازات صرفاً وقتی اعمال میشود که فردی مرتکب جرم شود و بنابراین نباید شخص بیگناه را برای چنین هدفی مجازات کرد.
🔹 اگر انتقادهای نظری را کنار بگذاریم، مشکل بزرگ نظریه مجازات بازدارنده یا ارعابی این است که مطالعات و دادهها نشان میدهند که مجازاتها چندان اثر بازدارندگی ندارند. مثلاً در یک مورد مطالعاتی معلوم شد که نزدیک به ۶۰ درصد از مجرمانی که یک سال زندان شدند پس از آزادی دوباره مرتکب جرم شدهاند. در یک مورد دیگر در مورد زندانیانی که از سال ۱۹۹۴ در آمریکا آزاد شدند نشان میدهد که دو سوم آنها به خاطر جنحه سنگین یا جنایت مجدداً بازداشت شدند و نیمی از آنها هم با ارتکاب جرایم جدیدی مجدداً محکوم شدند. حتی وقتی مجازات سنگینتر و به عبارتی تهدید جدیتر هم میشود باز تأثیر قابل توجهی دیده نمیشود، مثلاً در کالیفرنیا قانونی وضع شده بود که هر کس که بابت یک جرم سه بار محکوم شود، دفعه سوم با حبسی حداقل ۲۵ ساله مواجه میشود، نتایج نشان میداد که این قانون کمتر از ۲ درصد اثر بازدارندگی داشت و نه تنها ارتکاب جرایم را کاهش نداد بلکه جمعیت زندانها را بیشتر کرد و هزینههای بیشتری را به دولت و مالیاتدهندگان تحمیل کرد.
🔹 به طور کلی پژوهشهای بازدارندگی نشان میدهند که اثرات بازدارندگی بر نرخهای ارتکاب جرایم در بهترین حالت ۲ تا ۵ درصد کاهش در وقوع جرایم است اما در ازایش جمعیت زندانها را تا ده درصد بیشتر میکند! این نتایج آشکارا شکست چنین نگاهی را نشان میدهند.
📚 Punishment - Thom Brooks
@paresia