▫️آمریکاییها بیشتر علوم انسانی میخوانند!
جملاتی مانند «تو باید دکتر بشی!» «مهندس بشی!» از کودکی در همۀ خانهها، پیوسته میان والدین و فرزندان دوره میشود تا شاید شانس موفقیت و در نهایت آسایش زندگی را برایشان فراهم کند.
با چنین روندی، از همان ابتدا ذهنیتی را در فرزندان خود ایجاد میکنیم که هر رشتۀ دیگر، غیر از پزشکی و مهندسی، ارزش تحصیل ندارند و خوشبختی و سعادت آینده فقط و فقط در همین دو رشته خلاصه شده است. حال آنکه جامعه، غیر از پزشک و مهندس، بخشهای مختلفی را شامل میشود که نیازمند تخصص و دانش روز است و متأسفانه همین رویکرد میتواند از دلایل مهم عدم پیشرفت یک کشور باشد.
اما نکتۀ جالب در این میان، وضعیت متفاوت نگرش به رشتههای تحصیلی در کشورهای پیشرفته است. مهمترین عامل برتری کشورهای غربی قطعاً علوم تجربی یا ریاضی نبوده بلکه از ابتدا تاکنون خود و جهان را توسط علوم انسانی کنترل و اداره کردهاند، هرچند در ظاهر چیزی که از آنها میبینیم آثار و نتایج علوم فنی و مهندسی بوده است ولی باید توجه داشت کارکرد، جهتگیری و حتی روش استفادۀ همین علوم را نیز با بهرهگیری از علوم انسانی تعیین میکنند و این مهمترین دلیل موفقیت آنها در مباحثی مانند اقتصاد و سایر حوزههاست؛
آنها کیفیت بالای آموزش و استاندارهای کیفی برای رشد جوامع خود را با تأکید بر علوم اجتماعی و انسانی تضمین میکنند که درنهایت به ارتقای کیفیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مُنتج میشود. در ابتدا وقتی که به کشورهای توسعه یافته نگاه میکنیم و استانداردهای بالای زندگی در آنها را مشاهده میکنیم، در نگاه اول ریشۀ تمامی پیشرفتها در صنعت، کشاورزی، اقتصاد و ... در فناوریهایی که دارند متجلی میشود؛ «آنها فناوری دارند، بنابراین پیشرفته هستند!» همین تفکر برای سالها وارد زندگی ما شده و در نتیجۀ آن، فقط باید دکتر یا مهندس شویم تا فاصلۀ خود را با جوامع پیشرفته کمتر کنیم. اما این سطحیترین نگاه ممکن به اساس قضیهای است که در ابتدای مطلب مطرح شد.
برای درک بهتر موضوع، نگاهی به کشور آمریکا خواهیم داشت. بررسی آمار دانشگاههای این کشور نمایانگر حضور بسیار پررنگ شهروندان آمریکایی یا آنهایی که اقامت دائم دارند در دانشکدههای حقوق، اقتصاد، مدیریت و ... است، حال آنکه دانشکدههای مهندسی و پزشکی از ملیتهای متنوع، از عرب گرفته تا هندی و چینی و ایرانی پُر شده است. شاید این آمار متفاوت و البته عجیب با توجه به استانداردهای تحصیلی مُد شده در کشور ما، خود پاسخی برای موفقیت کشوری مانند آمریکا باشد. آنها با تقویت علوم انسانی و اجتماعی، زیربنایی محکم را ایجاد کردهاند که با پشتوانۀ آن، شاهد کشف و پیشرفت فناوری هستند. در کشور ما دانشآموزان ممتاز و باهوش حتی اگر به تحقیق و بررسی در رابطه با رشتههای علوم انسانی بپردازند با مخالفت بیشتر اطرافیان خود مواجه میشوند که هوش و استعدادشان را در علوم انسانی نابود نکنند و برای یک آیندۀ خوب، دکتر و مهندس شوند. حال آنکه دانشآموزان با نمرات پایینتر را روانۀ علوم انسانی میکنیم تا در آینده اقتصاددانها، مدیران و جامعهشناسان ما باشند!
به نظر شما این میتواند روش مناسبی برای تضمین موفقیت یک کشور در آینده باشد؟! البته در سالهای اخیر، با افزایش آگاهیهای عمومی، تعداد دانشآموزان ممتازی که در رشتهی علوم انسانی تحصیل میکنند، رو به فزونی است.
در ادامه آمار جالبی از دانشگاههای آمریکا را مشاهده میکنید که تفاوت چشمگیری میان دریافتکنندگان مدرک دکتری در رشتههای علوم انسانی و آموزشی با مهندسی و پزشکی را نشان میدهد، حال آنکه بیشتر دانشجویان ویزایی (خارجی) رشتههای علوم تجربی و ریاضی را انتخاب کردهاند. این جدول توسط بنیاد ملی علوم آمریکا (NSF) ارائه شده است. این بنیاد یک نهاد دولتی در ایالات متحدۀ آمریکا است که از ۱۹۵۰ تاکنون در توسعۀ قوانین و سیاستهای رسمی علمی در ایالات متحدۀ آمریکا فعالیت میکند.