📌رویکرد تاریخی قرآن برای تعلیم و تربیت دینی/ج ۷ - قسمت اول💠 دین یعنی عضویت ما در حزب خدا
💠 نگاه سیاسی-اجتماعی، لازمۀ درک حوادث تاریخ و هدف دین
💠 آیا فقط چند نفری که بد بودند، همه چیز را به هم زدند؟!
💠 یک برداشت نادرست در موضوع جانشینی پیامبر اکرم(ص)
💠 عدم همراهی مردم با شیوۀ مدیریتی پیامبر(ص)
استاد
#علیرضا_پناهیان در حسینیۀ امابیها(س)
دین یعنی عضویت ما در حزب خداحدود نیمی از محتوای قرآن تاریخ ملتها و اقوام گذشته است یا خطابات قرآنی است که مخاطبش امت اسلامی است. در طول تاریخ کاری کردند که تصور رایج از دین همان اعتقاد به خدا، نبوت و ...، رعایت احکام شرعی و پایبندی به موازین اخلاق است که جنبۀ فردی دارد، درحالیکه این تصور کاملاً غلط است. دین یعنی ما عضو حزب خدا، گروه خدا و یاوران دین خدا هستیم.
نگاه سیاسی-اجتماعی، لازمۀ درک حوادث تاریخ و هدف دینچه شد بعد از رسولخدا(ص) مردم از جانشین او رویگردان شدند؟ این بحث فوقالعاده حساس است. بعضیها این بحث بعد را به چالش بین شیعه و سنی تبدیل کردند، یعنی یک مسئلۀ اعتقادی، درحالیکه مسئله کاملاً اجتماعی و سیاسی است. اگر کسی از نظر اجتماعی-سیاسی تاریخ را بررسی نکند، اتفاقها و حوادث تاریخی برایش جا نمیافتد و پیام آن حوادث بزرگ را دریافت نخواهد کرد.
تا وقتی به دین بهعنوان یک امر جمعی نگاه نکنیم و هدف دین را که میخواهد ما را به جامعهای با ویژگیهای خاص برساند درک نکنیم، اصلاً نمیتوانیم تحلیل درستی دربارۀ حوادث بعد از رسولخدا(ص) که به شهادت امام حسین(ع) منجر شد داشته باشیم.
آیا فقط چند نفری که بد بودند، همه چیز را به هم زدند؟!در روضهها معمولاً دو سه نفر بهعنوان قاتلین ائمۀ هدی و غاصبان حقشان برجسته میشوند و همۀ تقصیرات به گردن آنها میافتد. آیا فقط چند نفر که بد بودند همه چیز را به هم زدند؟! اگر اینطور است پس بقیه یا ترسو بودند یا عوام که گذاشتند کار به دست بدها بیافتد. نمیشود که با چند آدم بد، همۀ بساط حق و حقیقت و حکومت نبوی و علوی، تضعیف و تعطیل بشود.
دشمنان و قاتلین ائمۀ هدی معمولاً هیچ قدرتی نداشتند، بلکه برعکس امتیازهای منفی هم داشتند. در ماجرای قیام امام حسین(ع) عبید الله معلون با دوازده نفر کوفه را فتح کرد. مسئلۀ اصلی مردم کوفه است. آنها چطور سی هزار نفر را مجاب کردند به کربلا بروند؟! بیماری در خودِ جامعه است.
یک برداشت نادرست در موضوع جانشینی پیامبر اکرم(ص)بعضیها میگویند چون یکعده فقط نبوت را قبول داشتند و معتقد به امامت نبودند، جلوی امیرالمؤمنین(ع) ایستادند. ولی این برداشت اعتقادی به دو دلیل، خیلی سطحی و غلط است.
دلیل اول؛ کسی که پیامبر را درک کرده و بارها از ایشان شنیده که علیّ(ع) جانشین من است، چرا نباید به امامت امیرالمؤمنین(ع) معتقد باشد؟! نمیشود کسی یکمرتبه مخالف شود.
دلیل دوم؛ مسئلۀ امامت جدای از مسئلۀ نبوت نیست. مخالفت با مولا بودن امیرالمؤمنین(ع) یعنی مخالف بودن با مولا بودن پیغمبر(ص). لذا بحث سر امامت نیست، بحث سر نبوت هم است. اگر کسانی امامت امیرالمؤمنین(ع) را قبول نداشتند معنایش این است که نبوت و امامت پیغمبر(ص) را هم قبول نداشتند. مگر یکروزه اعتقاد یک جامعه تغییر میکند؟!
نمیشود کسی به مدیریت پیامبر معتقد باشد، اما به مدیریت جانشینش معتقد نباشد. چون همه میدانستند هیچ تفاوتی بین سیره و سلوک و ویژگیهای امیرالمؤمنین(ع) با رسولخدا(ص) نیست. آنها با نحوۀ ادارۀ جامعه توسط پیغمبر(ص) مشکل داشتند. سالهای آخر عمر شریف پیغمبر(ص) علامتهایش در جامعه دیده میشد. بعضیها به شیوۀ ادارۀ جامعه توسط رسولخدا(ص) ایراد میگرفتند.
عدم همراهی مردم با شیوۀ مدیریتی پیامبر(ص)دو ویژگی خیلی مهم در شیوۀ مدیریت رسولخدا(ص) بود. این دو شیوۀ مهم بُعد سیاسی امر امامت را به ما نشان میدهد که وقتی حکومت به دست امیرالمؤمنین(ع) افتاد، علت غربت آن حضرت شد. این دو ویژگی موجب شد مردم خسته شوند. این بحث شیعه و سنی هم ندارد، یک بحث اجتماعی است. الآن ما -شیعه و سنی- طاقت این دو ویژگی را نداریم.
📢 صوت:
@panahian_mp3 🚩 حسینیۀ امابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۲۲
@Panahian_text