View in Telegram
ولی به هر حال من... سلام. نامه که بی‌سلام نمی‌شود. هرچند من نامهٔ بی‌سلام برای تو بسیار نوشته‌ام از بس که اینجا بوده‌ای. اگر اینجایی پس نامه برای چی؟ خب نامه یکجور ابراز صمیمیت است. راهی برای زنده‌نگه‌داشتن خاطرات خوش یا روح بخشیدن به خیالات دوست‌داشتنی. نامه انواع و اقسام ندارد، فقط نامه به دوست است. من فکر می‌کنم نامه‌های اداری را نباید نامه می‌نامیدند؛ بهتر بود بگوییم نوشته‌های اداری یا پیام‌های اداری یا هر کلمه‌ای غیر از نامه. نامه‌های من شاید حکایت کردن از همان زیست موازی است که این روزها مد شده‌. با نوشتن این نامه‌ها رنج‌ دوری را هموار می‌کنم و به زندگی دلخواهم نزدیک‌تر می‌شوم. سوالی هست که همیشه بالای ذهنم سنجاق‌شده: اگر کسی این نامه‌ها را بخواند با خود چه فکری می‌کند؟ خیلی فکرها ممکن است بکند، بستگی دارد آن «کسی» چه کسی باشد. گاهی هم بیرون می‌ایستم و از نگاه آن «کسی» نامه‌ها را می‌خانم و به او حق می‌دهم که از منظور اصلی نویسنده و ذهنیات او هیچ سر در نیاورد. فکر های آن « کسی» گاهی آنقدر مهم می‌شود که حس می‌کنم سانسور نامحسوسی را در من به جریان انداخته است. هرچند می‌دانم بهتر است این خودسانسوری را کنار بگذارم و هرچه می‌خواهد دل تنگم، بنویسم. دل تنگ که سانسور و ملاحظه حالیش نمی‌شود. شاید هم هیچ وقت هیچ کس این‌ها را نخوانَد یا آنچه می‌خواهم هیچ وقت لباس واقعیت نپوشد، شاید در این زیست موازی هیچ پیچ و مهره‌ای با واقعیت جور در نیاید. اما به هر حال من... حقیقت این است که ما در نامه‌ها زندگی می‌کنیم. حقیقت انگار همیشه هم تلخ نیست، آن «واقعیت» است که اغلب تلخ است. فاطمه ایمانی #نامه‌ها #آزادنویسی @paknewis_ir
Telegram Center
Telegram Center
Channel