💓آرامش دلها💓

#بهشت
Channel
Logo of the Telegram channel 💓آرامش دلها💓
@oomydvarPromote
22
subscribers
3.12K
photos
1.56K
videos
558
links
بسم الله الرحمن الرحیم |••ٺَخيّـل أنّ اللهَ بِعَظِمَـٺه يُـحبّکــ..🌸💛••| |••یِـ لَحـظِه فِکـ کُـن؛ خُـدآ بـآ ایـن هَـمه عَظِمَـٺ و بُـزرگے عـآشِقِٺـه..!🌸💛••| کپی با ذکر صلوات*💞
🍃🌺🌺🍃
🌺🍃🌺🍃
🍃🌺🍃
🌺🍃
🍃

🛑طریقه #ختم
برای کسانیکه میخواهند #ازدواج کنند 💍

🍓از روز #جمعه شروع کنند🌺

💐از امروز #سوره_یس رو روزی سه مرتبه بخوانید بعد از اتمام سه یس در هر روز یکبار دعای زیر رو بخونید🌻

#دعای_یا_من_تحل😊👇

يا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكارِهِ، وَيا مَنْ يُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدآئِدِ، وَيا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ المَخْرَجُ اِلي رَوْحِ الْفَرَجِ، ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعابُ، وَتَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الاَْسْبابُ، وَجَري بِقُدْرَتِكَ الْقَضآءُ، وَمَضَتْ عَلي اِرادَتِكَ الاَْشْيآءُ. فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَبِاِرادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ، اَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمّاتِ، واَنْتَ الْمَفْزَعُ في المُلِمّاتِ، لايَنْدَفِعُ مِنْها اِلاّ ما دَفَعْتَ، وَلا يَنْكَشِفُ مِنْها اِلاّ ما كَشَفْتَ، وَقَدْ نَزَلَ بي يا رَبِّ ما قَدْ تَكَأَّدَني ثِقْلُهُ، وَاَلـَمَّ بي ما قَدْ بَهَظَني حَمْلُهُ، وَبِقُدْرَتِكَ اَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَبِسُلْطانِكَ وَجَّهْتَهُ اِلَيَّ، فَلا مُصْدِرَ لِما اَوْرَدْتَ، وَلا صارِفَ لِما وَجَّهْتَ، وَلا فاتِحَ لِما اَغْلَقْتَ، وَلا مُغْلِقَ لِما فَتَحْتَ، وَلا مُيَسِّرَ لِما عَسَّرْتَ، وَلا ناصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ، فَصَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِهِ، وَاْفْتَحْ لي يا رَبِّ بابَ الْفَرَجِ بِطَولِكَ، وَاكْسِرْ عَنّي سُلْطانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ، وَاَنِلْني حُسْنَ النَّظَرِ فيـما شَكَوْتُ، وَاَذِقْني حَلاوَةَ الصُّنْعِ فيـما سَاَلْتُ، وَهَبْ لي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَفَرَجاً هَنيئاً، وَاجْعَلْ لي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً، وَلا تَشْغَلْني بِالاِْهتِمامِ عَنْ تَعاهُدِ فُرُوضِكَ، وَاسْتِعْمالِ سُنَّتِكَ، فَقَدْ ضِقْتُ لِما نَزَلَ بي يا رَبِّ ذَرْعاً، وَامْتَلاَتُ بِحَمْلِ ما حَدَثَ عَليَّ هَمّاً، وَاَنْتَ الْقادِرُ عَلي كَشْفِ ما مُنيتُ بِهِ، وَدَفْعِ ما وَقَعْتُ فيهِ، فَافْعَلْ بي ذلِكَ وَاِنْ لَمْ اَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ، يا ذَا الْعَرْشِ الْعَظيمِ، وَذَاالْمَنِّ الْكَريمِ، فَاَنْتَ قادِرٌ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، آمينَ رَبَّ الْعالَمينَ.
🌷 ارزش و نتیجه فرستادن #صلوات در روز #جمعه!


🌼رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) :
در روز جمعه فراوان بر من صلوات فرستيد،
كه هر كس درودش بر من بيشتر باشد ، #مقام و منزلتش به من نزديك تر است .

🌼 و هر كس روز جمعه صد بار بر من صلوات بفرستد ، در روز قيامت با چهره نورانى محشور مى شود.

🌼 و هر كس در روز جمعه هزار بار بر من صلوات فرستد ، چشم از دنيا نبندد تا جايگاهش را در #بهشت ببيند.

📗آثارالصادقین،ج۱۱،ص۲۱۶


🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻

‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🔴#نمازشب

🔲 #فواید اخروی #نمازشب

🔸در سوره سجده (آیه 17) خداوند می‌فرماید: «فلا تعلم‏نفس ما اخفى لهم من قرة اعین‏».

🔸مردان خدا براى انجام نیایش #سحرگاهان و #نمازشب، از #بستر گرم فاصله مى‏گیرند و به نماز شب مشغول مى‏شوند، #پاداش آنان، غیر از #بهشت و #حوریان و ... چیزهایى است که خداوند برایشان ذخیره کرده که موجب #روشنى دیدگانشان است.



┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🍃🌺🌺🍃
🌺🍃🌺🍃
🍃🌺🍃
🌺🍃
🍃

🛑طریقه #ختم
برای کسانیکه میخواهند #ازدواج کنند 💍

🍓از روز #جمعه شروع کنند🌺

💐از امروز #سوره_یس رو روزی سه مرتبه بخوانید بعد از اتمام سه یس در هر روز یکبار دعای زیر رو بخونید🌻

#دعای_یا_من_تحل😊👇

يا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكارِهِ، وَيا مَنْ يُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدآئِدِ، وَيا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ المَخْرَجُ اِلي رَوْحِ الْفَرَجِ، ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعابُ، وَتَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الاَْسْبابُ، وَجَري بِقُدْرَتِكَ الْقَضآءُ، وَمَضَتْ عَلي اِرادَتِكَ الاَْشْيآءُ. فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَبِاِرادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ، اَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمّاتِ، واَنْتَ الْمَفْزَعُ في المُلِمّاتِ، لايَنْدَفِعُ مِنْها اِلاّ ما دَفَعْتَ، وَلا يَنْكَشِفُ مِنْها اِلاّ ما كَشَفْتَ، وَقَدْ نَزَلَ بي يا رَبِّ ما قَدْ تَكَأَّدَني ثِقْلُهُ، وَاَلـَمَّ بي ما قَدْ بَهَظَني حَمْلُهُ، وَبِقُدْرَتِكَ اَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَبِسُلْطانِكَ وَجَّهْتَهُ اِلَيَّ، فَلا مُصْدِرَ لِما اَوْرَدْتَ، وَلا صارِفَ لِما وَجَّهْتَ، وَلا فاتِحَ لِما اَغْلَقْتَ، وَلا مُغْلِقَ لِما فَتَحْتَ، وَلا مُيَسِّرَ لِما عَسَّرْتَ، وَلا ناصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ، فَصَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِهِ، وَاْفْتَحْ لي يا رَبِّ بابَ الْفَرَجِ بِطَولِكَ، وَاكْسِرْ عَنّي سُلْطانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ، وَاَنِلْني حُسْنَ النَّظَرِ فيـما شَكَوْتُ، وَاَذِقْني حَلاوَةَ الصُّنْعِ فيـما سَاَلْتُ، وَهَبْ لي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَفَرَجاً هَنيئاً، وَاجْعَلْ لي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً، وَلا تَشْغَلْني بِالاِْهتِمامِ عَنْ تَعاهُدِ فُرُوضِكَ، وَاسْتِعْمالِ سُنَّتِكَ، فَقَدْ ضِقْتُ لِما نَزَلَ بي يا رَبِّ ذَرْعاً، وَامْتَلاَتُ بِحَمْلِ ما حَدَثَ عَليَّ هَمّاً، وَاَنْتَ الْقادِرُ عَلي كَشْفِ ما مُنيتُ بِهِ، وَدَفْعِ ما وَقَعْتُ فيهِ، فَافْعَلْ بي ذلِكَ وَاِنْ لَمْ اَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ، يا ذَا الْعَرْشِ الْعَظيمِ، وَذَاالْمَنِّ الْكَريمِ، فَاَنْتَ قادِرٌ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، آمينَ رَبَّ الْعالَمينَ.
🌷 ارزش و نتیجه فرستادن #صلوات در روز #جمعه!


🌼رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) :
در روز جمعه فراوان بر من صلوات فرستيد،
كه هر كس درودش بر من بيشتر باشد ، #مقام و منزلتش به من نزديك تر است .

🌼 و هر كس روز جمعه صد بار بر من صلوات بفرستد ، در روز قيامت با چهره نورانى محشور مى شود.

🌼 و هر كس در روز جمعه هزار بار بر من صلوات فرستد ، چشم از دنيا نبندد تا جايگاهش را در #بهشت ببيند.

📗آثارالصادقین،ج۱۱،ص۲۱۶


🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻

‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌
‎‌‌‌‌‌‎‌
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#تنگــــــر

_ روايت است كه نوح (عليه السلام) چون سوار كشتي شد پيرمردي ناشناس را در آنجا ديد پرسيد: براي چه اينجا آمده اي؟

×گفت: آمده ام تا دل اصحاب تو با من باشد و تنهايشان با تو!

_ نوح (عليه السلام) گفت: از كشتي بيرون برو اي دشمن خدا.

×شيطان گفت: من پنج روش براي به هلاك انداختن مردمان دارم كه سه تاي آن را براي تو مي گويم و دو تايش را نمي گويم.

_ از خدا به نوح (عليه السلام) وحي آمد كه آن سه تا به دردت نمي خورد، از او بخواه كه اين دو تا را بگويد؛

×وشيطان گفت: براي به هلاك افكندن مردم دو شيوة من كه در خور ندارد عبارت است از: #حسد_و_حرص

خود من به سبب حسد #ملعون و رانده شدم و آدم را به سبب حرص از #بهشت بيرون آوردم.


(برگرفته از کتاب تلبیس ابلیس ابن جوزی)
‌─┅═ೋ❅🍃🦋🍃❅ೋ═┅─
🔘🔘🔘🔘


⚫️ #خـواص_اذکـارامروز

🔴 #استغفار_جمعه🔴

🔘 «ﯾﺎ ﻏﻔّﺎﺭ ﺍﻏﻔﺮْﻟﯽ ﺫﻧﻮﺑﯽ» 🔘

🔴 #جهت_آمرزش_گناهان اثر دارد

🔳به نیت :👈 #طلب_مغفرت و #بخشایش گناهانمون ان شاءالله

🔴 #جهت_آمرزش_گناهان :
🔳حضرت امام رضا علیه السلام فرمودند :
🔘 هر کس بعد از نماز جمعه صد بار بگوید :

▫️یا غَفّارُ اِغفِرلِی ذُنُوبی▫️

خداوند او را از جمله #آمرزیدگان قرار دهد و حق تعالی پرده آبروی او را نریزد
 
▫️▫️▫️▫️▫️▫️

🔴#نماز_روز_جمعه🔴

🔳از #امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ منقول است:

🔘 هر كه در این روز هشت ركعت نماز به جا آورد هنگامی كه به قدر یك تیزه آفتاب بلند شده باشد یا بیشتر، خدای تعالی بلند نماید برای او #هزار_درجه در #بهشت.

🔴_#نماز روز #جمعه از امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ چهار ركعت است.
🔳 در هر ركعت حمد و آیه الكرسی پانزده مرتبه، و چون از نماز فارغ شدی :

🔘هفتاد مرتبه «استغفرالله»
🔘و پنجاه مرتبه «لا حول و لا قوّه الّا بالله» بگوید.

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️

🔴 #نماز_شب_شنبه🔴

🟢 از #رسول‌اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل شده:
🔳هر كه در #شب‌شنبه چهار ركعت نماز بخواند، 🔘در هر ركعت سوره حمد یك مرتبه و سوره توحید هفت مرتبه، نوشته شود
🔘از برای او ثواب هر ركعت #هفتصد_حسنه و عطا كند
🔘 خدای تعالی به او #شهرهایی_در_بهشت.



▫️▫️▫️▫️▫️▫️

🔴 #دعـــای_سـمـات🔴

🔳 #عصرهای جمعه که می شود دل می گیرد. دعای سمات می خوانیم تا #روحمان_ملکوتی شود

🔳 #قرائت دعای سمات در #آخر_روز_جمعه نزدیک #غروب برای قضای #حوائج و خصوصا برای #دفع دشمنان بسیار مجرب است.

💠 #امام_صادق_علیه_السلام
🔻در ارزش این دعا فرمود:

اگر قسم یاد کنم که در این دعا، اسم اعظم است راست گفته ام.

📒بحارالانوار، ج 87

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️

🔴 #دعای_روز_جمعه_برای_بی‌نیازی 🔴

📚در کتاب منتخب مصباح روایت شده از معصومین(ع) هر کس بخواند این دعا را در هر #جمعه #هفتادمرتبه پس به درستی که نمی‌گذرد #سه_جمعه مگر آن که حق‌ تعالی او را #بی‌نیاز می‌گرداند از هر کس به فضل خود ان‌شاءاللّه

⚪️🌟بِسْم اللّهِ الرِّحْمنِ الرِّحیمْ
یا مُفِیدُ یا غَفُورُ یا وَدُودُ أغْنِنی بِحَلالِکَ عَنْ حَرامِکَ وَ بِطاعَتِکَ عَنْ مَعْصِیَتِکَ وَ بِفْضْلِکَ سِواکَ بِرَحْمَتِک یا أرْحَمَ الرَّاحِمیِنَ.🌟⚪️




🔘🔘🔘🔘🔘
✍️ #تنها_میان_داعش

#قسمت_بیست_و_پنجم

💠 عباس بی‌معطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت ایوان برگشت.

می‌دانستم از #شیرخشک یوسف چند قاشق بیشتر نمانده و فرصت نداد حرفی بزنم که یکسر به آشپزخانه رفت و قوطی شیرخشک را با خودش آورد.

💠 از پله‌های ایوان که پایین آمد، مقابلش ایستادم و با نگرانی نجوا کردم :«پس یوسف چی؟» هشدار من نه‌تنها #پشیمانش نکرد که با حرکت دستش به امّ جعفر اشاره کرد داخل حیاط شود و از من خواهش کرد :«یه شیشه آب میاری؟»

بی‌قراری‌های یوسف مقابل چشمانم بود و پایم پیش نمی‌رفت که قاطعانه دستور داد :«برو خواهرجون!» نمی‌دانستم جواب حلیه را چه باید بدهم و عباس مصمم بود طفل #همسایه را سیر کند که راهی آشپزخانه شدم.

💠 وقتی با شیشه آب برگشتم، دیدم امّ جعفر روی ایوان نشسته و عباس پایین ایوان منتظر من ایستاده است. اشاره کرد شیشه را به امّ جعفر بدهم و نصف همان چند قاشق شیرخشک باقی‌مانده را در شیشه ریخت.

دستان زن بی‌نوا از #شادی می‌لرزید و دست عباس از خستگی و خونریزی سست شده بود که بلافاصله قوطی را به من داد و بی‌هیچ حرفی به سمت در حیاط به راه افتاد.

💠 امّ جعفر میان گریه و خنده تشکر می‌کرد و من می‌دیدم عباس روی زمین راه نمی‌رود و در #آسمان پرواز می‌کند که دوباره بی‌تاب رفتنش شدم.

دنبالش دویدم، کنار در حیاط دستش را گرفتم و با #گریه‌ای که گلویم را بسته بود التماسش کردم :«یه ساعت استراحت کن بعد برو!»

💠 انعکاس طلوع آفتاب در نگاهش عین رؤیا بود و من محو چشمان #آسمانی‌اش شده بودم که لبخندی زد و زمزمه کرد :«فقط اومده بودم از حال شما باخبر بشم. نمیشه خاکریزها رو خالی گذاشت، ما با #حاج_قاسم قرار گذاشتیم!» و نفهمیدم این چه قراری بود که قرار از قلب عباس برده و او را #مشتاقانه به سمت معرکه می‌کشید.

در را که پشت سرش بستم، حس کردم #قلبم از قفس سینه پرید. یک ماه بی‌خبری از حیدر کار دلم را ساخته و این نفس‌های بریده آخرین دارایی دلم بود که آن را هم عباس با خودش برد.

💠 پای ایوان که رسیدم امّ جعفر هنوز به کودکش شیر می‌داد و تا چشمش به من افتاد، دوباره تشکر کرد :«خدا پدر مادرت رو بیامرزه! خدا برادر و شوهرت رو برات حفظ کنه!»

او #دعا می‌کرد و آرزوهایش همه حسرت دل من بود که شیشه چشمم شکست و اشکم جاری شد.

💠 چشمان او هم هنوز از شادی خیس بود که به رویم خندید و دلگرمی داد :«#حاج_قاسم و جوونای شهر مثل شیر جلوی #داعش وایسادن! شیخ مصطفی می‌گفت #سید_علی_خامنه‌ای به حاج قاسم گفته برو آمرلی، تا آزاد نشده برنگرد!»

سپس سری تکان داد و اخباری که عباس از دل غمگینم پنهان می‌کرد، به گوشم رساند :«بیچاره مردم #سنجار! فقط ده روز تونستن مقاومت کنن. چند روز پیش #داعش وارد شهر شده؛ میگن هفت هزار نفر رو کشته، پنج هزار تا دختر هم با خودش برده!»

💠 با خبرهایی که می‌شنیدم کابوس عدنان هر لحظه به حقیقت نزدیک‌تر می‌شد، ناله حیدر دوباره در گوشم می‌پیچید و او از دل من خبر نداشت که با نگرانی ادامه داد :«شوهرم دیروز می‌گفت بعد از اینکه فرمانده‌های شهر بازم #امان‌نامه رو رد کردن، داعش تهدید کرده نمی‌ذاره یه مرد زنده از #آمرلی بره بیرون!»

او می‌گفت و من تازه می‌فهمیدم چرا دل عباس طوری لرزیده بود که برای ما #نارنجک آورده و از چشمان خسته و بی‌خوابش خون می‌بارید.

💠 از خیال اینکه عباس با چه دلی ما را تنها با یک نارنجک رها کرد و به معرکه برگشت، طوری سوختم که دیگر ترس #اسارت در دلم خاکستر شد و اینها همه پیش غم حیدر هیچ بود.

اگر هنوز زنده بود، از تصور اسارت #ناموسش بیش از بلایی که عدنان به سرش می‌آورد، عذاب می‌کشید و اگر #شهید شده بود، دلش حتی در #بهشت از غصه حال و روز ما در آتش بود!

💠 با سرانگشتان لرزانم نارنجک را در دستم لمس کردم و از جای خالی انگشتان حیدر در دستانم #آتش گرفتم که دوباره صدای گریه یوسف از اتاق بلند شد.

نگاهم به قوطی شیر خشک افتاد که شاید تنها یکبار دیگر می‌توانست یوسف را #سیر کند. به‌سرعت قوطی را برداشتم تا به اتاق ببرم و نمی‌دانستم با این نارنجک چه کنم که کسی به در حیاط زد.

💠 حس کردم عباس برگشته، نارنجک و قوطی شیر خشک را لب ایوان گذاشتم و به #شوق دیدار دوباره عباس، شالم را از روی نرده ایوان برداشتم.

همانطور که به سمت در می‌دویدم، سرم را پوشاندم و به سرعت در را گشودم که چهره خاکی #رزمنده‌ای آینه نگاهم را گرفت. خشکم زد و لب‌های او بیشتر به خشکی می‌زد که به سختی پرسید :«حاجی خونه‌اس؟»...


#ادامه_دارد

✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🌿•°‌‌‌‌|
✍️ #تنها_میان_داعش

#قسمت_دوازدهم

💠 فرصت هم‌صحبتی‌مان چندان طولانی نشد که حلیه دنبالم آمد و خبر داد امشب همه برای نماز مغرب و عشاء به مقام #امام_حسن (علیه‌السلام) می‌روند تا شیخ مصطفی سخنرانی کند.

به حیدر که گفتم خواست برایش دو رکعت نماز حاجت بخوانم و همین که قدم به حیاط مقام گذاشتم، با خاطره حیدر، خانه خیالم به هم ریخت.

💠 آخرین بار غروب روزی که عقد کردیم با هم به مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان نیلی نزدیک اذان مغرب، بر جراحت جالی خالی حیدر نمک می‌پاشید.

نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و عاشقانه مقام اقامه شد در حالی که می‌دانستیم #داعش دور تا دور شهر اردو زده و اینک ما تنها در پناه امام حسن (علیه‌السلام) هستیم.

💠 همین بود که بعد از نماز عشاء، قرائت دعای فرج با زمزمه گریه مردم یکی شده و به روشنی حس می‌کردیم صاحبی جز #صاحب_الزمان (روحی‌فداه) نداریم.

شیخ مصطفی با همان عمامه‌ای که به سر داشت، لباس رزم پوشیده بود و بلافاصله شروع به سخنرانی کرد :«ما همیشه خطاب به #امام_حسین (علیه‌السلام) می‌گفتیم ای کاش ما با شما بودیم و از شما #دفاع می‌کردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست ایو بزنیم، چون ما امروز با #اهل_بیت (علیهم‌السلام) هستیم و از #حرم شون دفاع می‌کنیم! ما به اون چیزی که آرزو داشتیم رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) هست و ما باید از اون دفاع کنیم!»

💠 گریه جمعیت به‌وضوح شنیده می‌شد و او بر فراز منبر برایمان #عاشقانه می‌سرود :«جایی از اینجا به #بهشت نزدیک‌تر نیست! دفاع از حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) عین بهشت است! ۱۴۰۰ سال پیش به خیمه امام حسن (علیه‌السلام) حمله کردن، دیگه اجازه نمیدیم دوباره به مقام حضرت جسارت بشه! ما با خون‌مون از این شهر دفاع می‌کنیم!»

شور و حال #شیعیان حاضر در مقام طوری بود که شیخ مصطفی مدام صدایش را بلندتر می‌کرد تا در هیاهوی جمعیت به گوش همه برسد :«داعش با چراغ سبز بعضی سیاسیون و فرمانده‌ها وارد #عراق شد، با خیانت همین خائنین #موصل و #تکریت رو اشغال کرد و دیروز ۱۵۰۰ دانشجوی شیعه رو در پادگان تکریت قتل عام کرد! حدود چهل روستای اطراف #آمرلی رو اشغال کرده و الآن پشت دیوارهای آمرلی رسیده.»

💠 اخبار شیخ مصطفی، باید دل‌مان را خالی می‌کرد اما ما در پناه امام مجتبی (علیه‌السلام) بودیم که قلب‌مان قرص بود و او همچنان می‌گفت :«یا باید مثل مردم موصل و تکریت و روستاهای اطراف تسلیم بشیم یا سلاح دست بگیریم و مثل #سیدالشهدا (علیه‌السلام) مقاومت کنیم! اگه مقاومت کنیم یا پیروز میشیم یا #شهید میشیم! اما اگه تسلیم بشیم، داعش وارد شهر میشه؛ مقدسات‌مون رو تخریب می‌کنه، سر مردها رو می‌بُره و زن‌ها رو به اسارت می‌بَره! حالا باید بین #مقاومت و #ذلت یکی رو انتخاب کنیم!»

و پیش از آنکه کلامش به آخر برسد فریاد #هیهات_من_الذله در فضا پیچید و نه تنها دل من که در و دیوار مقام را به لرزه انداخت. دیگر این اشک شوق #شهادت بود که از چشمه چشم‌ها می‌جوشید و عهد نانوشته‌ای که با اشک مردم مُهر می‌شد تا از شهر و این مقام مقدس تا لحظه شهادت دفاع کنند.

💠 شیخ مصطفی هم گریه‌اش گرفته بود، اما باید صلابتش را حفظ می‌کرد که بغضش را فروخورد و صدا رساند :«ما اسلحه زیادی نداریم! می‌دونید که بعد از اشغال عراق، #آمریکایی‌ها دست ما رو از اسلحه خالی کردن! کل سلاحی که الان داریم سه تا خمپاره، چندتا کلاشینکف و چندتا آرپی‌جی.» و مردم عزم مقاومت کرده بودند که پیرمردی پاسخ داد :«من تفنگ شکاری دارم، میارم!» و جوانی صدا بلند کرد :«من لودر دارم، میتونم یکی دو روزه دور شهر خاکریز و خندق درست کنم تا داعش نتونه وارد بشه.»

مردم با هر وسیله‌ای اعلام آمادگی می‌کردند و دل من پیش حیدرم بود که اگر امشب در آمرلی بود فرمانده رشید #مدافعان شهر می‌شد و حالا دلش پیش من و جسمش ده‌ها کیلومتر دورتر جا مانده بود.

💠 شیخ مصطفی خیالش که از بابت مقاومت مردم راحت شد، لبخندی زد و با آرامش ادامه داد :«تمام راه‌ها بسته شده، دیگه آذوقه به شهر نمی‌رسه. باید هرچی غذا و دارو داریم جیره‌بندی کنیم تا بتونیم در شرایط #محاصره دووم بیاریم.» صحبت‌های شیخ مصطفی تمام نشده بود که گوشی در دستم لرزید و پیام جدیدی آمد.

عدنان بود که با شماره‌ای دیگر تهدیدم کرده و اینبار نه فقط برای من که #خنجرش را روی حنجره حیدرم گذاشته بود :«خبر دارم امشب #عروسی‌ات عزا شده! قسم می‌خورم فردا وارد آمرلی بشیم! یه نفر از مرداتون رو زنده نمی‌ذاریم! همه دخترای آمرلی #غنیمت ما هستن و شک نکن سهم من تویی! قول میدم به زودی سر پسرعموت رو برات بیارم! تو فقط عروس خودمی!»...


#ادامه_دارد


✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد