View in Telegram
▫️ 📝 ناگهان، چقدر زودبه یادِ پاره‌ی دردمند گتوند شاعر ارج‌مند، محمدرضا روزبه به تازگی در یک یادداشت👉، گفت‌وگوی‌اش با قیصر امین‌پور را بازگفته است، درباره‌ی ناگهان، چه/ چقدر زود دیر می‌شود. دیدگاه‌های شاعران درباره‌ی چگونگی نوشتن شعر گوناگون است و گاه با هم ناسازگار. این ناهم‌گونی، گاهی نشانه‌ی فراروی یکی از روش و منش زبان و سخن دیگری است، و گاه نمودهای دیگری دارد. برای نمونه، ایرج میرزا، تنها روانی گفتار را بایسته‌ی شاعری می‌دانست، نه معانی و بیان را؛ «شاعری طبع روان می‌خواهد؛ نه معانی، نه بیان می‌خواهد»؛ اما جلال‌الدین همایی که سال‌ها آموزگاری معانی و بیان، جان او را فرسوده بود، سخن ایرج را نمی‌پذیرفت و می‌گفت: «شاعری، هم طبع روان می‌خواهد و هم معانی و بیان و دانش‌های دیگر» (شعوبیه، ص سی‌وهشت و سی‌ونه). نیما در سروده‌‌ی شاملو، چشم‌پوشی او را از «بعضی نکات عملی»، گونه‌ای کاستی در «طرز کارِ توصیفی و عینی» می‌دانست، یا نارسایی برخی سازه‌ها و پیکره‌های زبانی را در شعرهای او، گوش‌زد می‌کرد (نامه به شاملو، ۱۳۳۲)؛ و شاملو به یاد می‌آورْد که بر سر دیگر بودن "عروض" و "شعریت"، نیما هرگز نمی‌پذیرفت که با او چون و چرا کند (گفت‌وگو با ناصر حریری، ص۲۱). قیصر امین‌پور در نوشتن شعر، هرچند بیش‌تر به روانی سخن (همانند شعرهای مشیری و سرشک) دل‌بسته بود، اما درنگ‌های بامداد و امید در چینش واژگان را می‌ستود و از آن‌ها می‌آموخت. یک‌بار نارسایی دریافت یکی از آموزگاران دانشکده‌ی ادبیات (دهه‌ی ۱۳۶۰) درباره‌ی چرایی "آبی" بودن "ترانه" (شاید در همانندی با جیغِ بنفش؟!) بهانه‌ی گفت‌وگو شد، و قیصر برای او از پیوند و هم‌آیندی "تری" ترانه با رنگِ "آبیِ" آب سخن گفت، تا زیبایی و هم‌بستگی این سازه‌ی زبانی را به‌تر دریابد. بر پایه‌ی هم‌این نگاه، می‌توان دگرسانی "چه" و "چه‌قدر" را در گزینش قیصر بازشناخت. در فرهنگ سخن، "چه" در هفده رده‌ی معنایی دسته‌بندی شده است که یکی از آن‌ها (رده ۱۱) "چرا" است؛ اما، "چه" در چقدر، دیرشِ گاهان را بازنمایی می‌کند. زود در انگاره‌ی معناییِ زبان، گذرا است؛ اما نگره‌ی شعری درنگی است بر هم‌این «گذرا بودگی»؛ پس با افزودن واژه‌ی "چقدر"، بر کشیدگی و بسیار زودگذرندگیِ دمِ گذرا درنگ می‌کند. در این‌جا، تنها کوتاهی و روانی خوانشی ـ شنیداری سخن، نشانه‌ی زیبایی و پذیرندگی آن نیست؛ شاعر با آوردن درنگی کوتاه، به کوتاهی "قدر" (چقدر)، خواننده را به دریافتی تازه از بسیاری و دیرش زود نزدیک می‌کند. تنش شعر در هم‌‌نشینی واژگان هم‌این لخت، زیبا شده است: «ناگهان، چقدر زود دیر می‌شود.» ‎ پنج‌شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۳ ‎ هادی راشد ● در پویه‌ی زبان فارسی⁦ گزیده‌ی یادداشت‌ها در فرهنگ، زبان و ادبیات https://t.center/OnPersianLanguage/
Telegram Center
Telegram Center
Channel