▫️
🔍 رفتن وزیر به خانهی استاد
رفتن وزیرِ تازهبرگزیدهی علوم، تحقیقات و فنآوری به
خانهی محمدرضا شفیعی کدکنی👉، استاد برجستهی دانشگاهِ تهران، رخدادی نمادین و پیامرسان است. این رخداد از دیدِ نمایشی و رسانهای، چه بسا بازخوردِ بسیاری داشته باشد. یادداشت کنونی، درنگی دربارهی این رخداد است، اما نه از دید رسانهای و نمایشی، که از نگاهِ پیامهایی که در ژرفا میتواند به جای گذارد.
امروز، بیگمان محمدرضا شفیعی کدکنی، یکی از ارجمندترین نمادهای دانشگاه تهران است. در سالهای نزدیک و پیشِ رو، دانشکدهی ادبیات و گروه زبان و ادبیات فارسی را به نام او میشناسند. تنها استادی است که دیگر برازندگی خود را از پنجاه سال گام زدن در دانشکده وام نمیگیرد، که با گام زدن در آنجا، به کالبدِ دانشکده و دانشگاه برازندگی میبخشد. گزافه نیست اگر گفته شود که همهی معلمان زبان و ادبیات فارسی در دانشگاههای سراسر کشور به یک دقیقه نشستن و زانوزدن در پای سخن استاد میبالند و شانه بالا خواهند داد. از زبان یکی از بالانشینهای دانشگاه گفتهاند که بودن خود را در نشستی به آمدنِ شفیعی کدکنی وابسته کرده بود! تا اگر استاد به آنجا رفت، او هم برود، به پای استاد برخیزد و با فروتنی در برابر استاد و یادآوریِ ناچیزی خود در جایگاه علم و دانش، شاید چنان که میخواست دیده شود. شفیعی کدکنی با یادآوریِ ناچیزی خود در برابرِ فراپایگی علم و دانش به جایگاهِ امروزی رسیده است.
باری، رفتن به خانهی استاد، اگر نشانهی فروتنی در برابر فراپایگی علم و دانش باشد، آنگاه چشمداشتهای تازهای پیش خواهد آورد. شفیعی کدکنی یکی از نخستین فریادگران به روند بیارج کردن پایگانِ زبان و ادبیات فارسی در تراز دانشگاهی است. بارها از زبان استاد شنیده شده که در هر برهوتی زیر پرچم دانشگاه، دیواری بالا بردهاند، و چه و چهها. نگاهی به چند و چون آموزش زبان و ادبیات فارسی و بروندادهای معلمان دانشکدهای از همآن دانشکدهی ادبیات گرفته، تا همهی دانشکدههای دیگر، زار و نزاری رشتهی زبان و ادبیاتِ فارسی و دیگر رشتهها را به نمایش میگذارد. اما رسیدگی به این کاستی و نارسایی بزرگ، پدیدهای یکه نیست، تا بیدرنگ بتوان کاستیهای آن را از میان برداشت. رسیدگی به این نارسایی، نیازمند بازنگری در آموزشِ رشتههای دانشگاهی و بازگرداندن روحِ دانش و پژوهش به همبستگان علمی است. رفتن به در خانهی استاد، اگر و تنها اگر، در هماین گام بماند، هیچ دستآوردی نخواهد داشت. تنها با برداشتن گامهای هرچند کوچک اما پایدار در راه بزرگداشتِ سوختگان و دلسوختگان دانش و، پژوهش علمی و روشمند، و زدودن غبارِ شبهعلم و شبهپژوهش از آستانِ دانشگاه و فروکاستن از جایگاه معلمان تهی و کممایه میتوان نشان داد که این رخداد، تنها بهانهای برای فراهم آوردن خوراک رسانهای و نمایش نبوده است.
👉شفیعی کدکنی، استادی محبوب
● در پویهی زبان فارسی
گزیدهی یادداشتها در فرهنگ، زبان و ادبیات
https://t.center/OnPersianLanguage/