▫️
🔹 ایران؛ نگاه دیگری به یک نامگذاری
ــــــــــــــــــــ
نام ایران از گذشتههای دور تا آغاز سدهی چهاردهم (ش.) در گزارشهای نویسندگان و نمایندگان سیاسی کشورهای غربی، همهجا پرشیا، پارس یا ساختهای واژگانی نزدیک به آن بود. در سال ۱۳۱۳ وزارت خارجهی ایران از همهی کشورها خواست تا زینپس، آن را ایران بنامند، نه پارس. دربارهی چرایی این درخواست، و پیشنهاد دهندگان آن، بسیار گفتهاند. امروز برخی گمان میکنند این جابهجایی پیشنهادِ سعید نفیسی به رضا شاه بوده است. بهانهی این گمانهزنی، گویا
یادداشتی👉 از سعید نفیسی است که همآن روزها در روزنامهی اطلاعات به چاپ رسید.
چند سال پیش، برنار آنری لوی، نویسندهی فرانسوی در برنامهای تلویزیونی (
👈اینجا، و
اینجا👉) گفت نامگذاری ایران به جای پارس در دههی ۱۹۳۰، نشاندهندهی رخنهی گفتار نازیها در سرِ دولتمردان ایران و به دستور آلمان بود. دیدگاه او با واکنشهای فراوانی روبهرو شد. بسیاری از پژوهندگان و کارشناسان تاریخ ایران، آن را نادرست خواندند. با این همه، چشماندازِ تاریک این نامگذاری همچنان برجاست. سخنان عیسی صدیق، یکی از کارگزاران فرهنگی روزگار پهلوی؛ و باقر کاظمی، وزیر خارجهی آن روزها، گوشهای از تاریکیهای آن را آشکار میکند. سخن صدیق، بار نخست در ۱۳۴۵ و سپس در سال ۱۳۵۴ و یادداشتهای کاظمی، نخستینبار در سال ۱۳۹۰ به چاپ رسید.
عیسی صدیق نوشته است:
🔻در همان سال ۱۳۱۳ که جشن و کنگرهء فردوسی در تهران برپا شد در آلمان، حزب نازی به قدرت رسیده و علمدار تفوق نژاد آریایی بود. چون ایران مهد نژاد آریایی است ظاهراً
از برلن به وزارت امور خارجه پیشنهاد شد که نام مملکت ما در مغربزمین که تا آن وقت پارس بود مبدل به ایران شود.
در اینجا باید توجه داشت که نام مملکت ما در مشرقزمین و خاورمیانه همواره ایران بوده ولی در اروپای غربی و امریکا که تمدن و فرهنگ خود را مستقیماً از یونان و روم و مذهب مسیح و تورات و انجیل اخذ کردهاند در تمام کتب و اسناد ظرف دو هزار و پانصد سال کشور ما را پارس خوانده و نوشتهاند.
وزیر امور خارجه وقت، باقر کاظمی مهذبالدوله با نظر موافق پیشنهاد را به عرض شاه رسانید و با تصویب او در دیماه ۱۳۱۳ به تمام دول جهان اعلام کرد که نام مملکت ما همهجا ایران خواهد بود. در اثر این اقدام به قول فروغی نخستوزیر «اسم معرفهای را نکره کردند». تا آنجا که هماکنون [۱۳۴۵]، پس از سی و دو سال مردم مغربزمین کشور و فرهنگ و تمدن ما را با کلمهء "ایران" تطبیق نمیکنند و تصور مینمایند که "ایران" یکی از ممالک جدیدالولاده منشعب از امپراتوری سابق عثمانی است، ولی همین که کلمهء "پارس" به گوش آنها رسد کشور ما با افتخارات آن به یادشان میآید.
🔺
یادگار عمر، دفتر دوم، چ دوم، ۱۳۵۴، ص ۲۳۶ــ۲۳۷
با این همه، صدیق نگفت که چه کسانی «از برلن» پیشنهاد کردند: وزیر مختار ایران، یا نمایندگان دولت آلمان؟ آیا او از آوردن نام دولت آلمان در جایگاه پیشنهاد کننده چشم پوشید؟
باقر کاظمی، وزیر خارجهی آن روزها مینویسد: «باید قبلاً اعتراف کنم که این فکر را آقای
ابوالقاسم نجم وزیر مختار ایران در برلن داشتند و با هم در این خصوص مذاکره و تبادل نظر نمودیم و بعد خود من مدتی در این باب مطالعه و تفکر نمودم و تصمیم کردم که در این امر اقدام نمایم و با آقای فروغی نخستوزیر مذاکره نمودم و به عرض مقام سلطنت رساندم و پس از عرض توضیحات مفصل و جلب موافقت آن مقام اقدام کردم و این تصمیم را به همهء دول و ممالک دنیا اطلاع ... و مدتی را معین کردم که عنوان نوشتجات و مطبوعات خود را تغییر دهند» (یادداشتهایی از زندگانی... ۳، ص۵۲۳).
ابوالقاسم نجم، پس از آنکه در وزارت دارایی، زیر دست تقیزاده کار میکرد؛ به وزیری مختار در برلن گمارده شد، و پس از بازگشت به ایران در ۱۳۱۵، به همکاری با حسنعلی منصور در وزارت پیشه و هنر پرداخت.
کاظمی مینویسد در بارهی نام ایران، نخست با نخستوزیر گفتوگو کرده و سپس دیدگاه شاه را با پیشنهاد رسیده همراه ساخته است. پذیرش پیشنهاد از سوی فروغی با آنچه عیسی صدیق بازگفته است، نمیخواند. آیا فروغی، نخست پیشنهاد را پذیرفته و سپس به زیانهای آن پی برده است؟
کاظمی یادآوری میکند که انگلیسیها تنها کشوری بودند که این دگرگونی را نپذیرفتند و پافشاری کردند که همچنان به جای ایران، بگویند و بنویسند پرشیا (ص۵۲۴). تا آنجا که در سال ۱۳۲۱، تقیزاده، وزیر مختار ایران در لندن با فرستادن گزارشی به وزارت خارجه، پیشنهاد کرد که "از تحمیل این قسمت" دست بردارند، و دولت بگوید که «ما در این موضوع اصراری نداریم» (همآن، ص۵۲۵).
آگاهی بیشتر دربارهی چگونگی دگرخوانی پرشیا به ایران را شاید بتوان با جستوجو در اسناد و گزارشهای وزارت خارجه به دست آورد.
https://t.center/OnPersianLanguage/