فرستادم درودی بی کرانه
برای
#زهره جان آبجی
#سمانه برای اینکه گویم با شما حرف
شده اشعار من تنها بهانه
غزل می بارد از چشمان
زهرهسمانه از تو می بارد ترانه
کماندارید و تیر نور دارید
گرفته قلب ظلمت را نشانه
هراس افکنده اندر قلب ضحاک
شما ای کاوه های این زمانه
شجاعت از شمایان باید آموخت
که جنگیدید با ظالم زنانه
خواهرانم دختران مهروماه
خار چشمظالمان روسیاه
عاشق و آزاده و میهن پرست
دشمن این ناکسان شب پرست
با شما دریا دلان خوش سرشت
می شود شهنامه ای دیگر نوشت
کاج های سرزمین عاشقان
ای همیشه سبزهای بی خزان
شیوه و اییینتان آزادگی
با شما جاریست روح زندگی
شیرخوردید از کدامین ماده شیر
اینچنین هستید بی باک و دلیر
گرچه مثل لاله ها نازک تنید
با شهامت، دشمن اهریمنید
تاب گیسوتان ظریف و شب ستیز
حاصل جمع گل و شمشیر تیز
تا که گیسوتان رها در باد شد
مرغ طوفان از قفس ازاد شد
همچو تیری بر دل ظلمت نشست
پرده های تیرگی از هم گسست
نورتان بر راهمان تابیده شد
نقطه امید در شب دیده شد
شورتان آورده برما این نوید
صبح روشن عاقبت خواهد رسید
شیرهای زاده ایران زمین
قاصدان عشق در این سرزمین
می شود آخر به شب پیروز نور
روز آزادی نباشد دیرو دور
سراینده ؛
#فرهادhttps://t.me/C_B_SHAHZADEH/150542