#داستانک
نقل شده که همسر عمر فاروق رضي الله عنهما بعد از اینکه عمر عهده دار مسؤولیت خلافت شده بودند بر ایشان وارد شد و دید که گریه می کنند ، همسرش پرسان کرد که آیا به خاطر کدام واقعهی که اتفاق افتاده گریه میکنی ؟ گفت : در واقع من مسؤولیت امور امت محمد صلی الله علیه وسلم را به دوش گرفتم ، و به فکر فقیر گرسنه، مریض که کسی برایش رسیدگی نتواند، یا فردی که لباسی برای پوشیدن ندارد و یا به فکر غریب و مظلوم که کسی نباشد حقش را برایش برساند افتادم ، فهمیدم که الله نسبت به اين امر از من پرسان خواهد کرد و ترسیدم پس به گریه افتادم .