✳️ یادداشت #فردوسی درباره «یک عروسی شرم آور»!
مجله فردوسی در صفحه 27 شماره 881، مورخ دوشنبه 22 / 7 / 1347 در باره این عروسی نوشت:
«این روزها خبر یک «عروسی»! عجیب شایع است که برای مردم، مردمی که هنوز شرافتمندانه و بدون انحراف و بدون فساد و لغزش زندگی میکنند، خبر این ازدواج حیرتانگیز بود و هر کس از قبیل مردم خبر را میشنید از تعجب نمیتوانست چشمش را تا تمام حدقه ندراند و دهانش را تا نیمه باز نکند... اما برای آن مردمی که در این «مراسم عروسی» بودند این امر بدیهی بود، اصلاً اتفاقی نیفتاده بود، خیلی که میخواستند جدی بگیرند، میگفتند این یک نوع «سلیقه» است، «تفنن» است... در این عروسی... هر دو طرف مرد هستند... این عروسی که آقا پسر ماشاءالله سنی هم دارد، از آن نوعش بود که به راستی در میان انحرافات متداوله تهران خیلی تازگی داشت. میگفتند: «آقا پسر» حتی پیراهن عروسی را هم از «کریستین دیور» وارد کرده و در بر نموده... فساد در یک اقلیت محدود خاص این مملکت مثل موریانه، مثل خوره، پیش میرود. آنها که هر گونه لذتی دم دستشان است و چه بسیار لذایذ را چشیدهاند و حالا برایشان کهنه شده است، عجیب به سوی فساد، به سوی مناهی، به سوی همهی آنچه حرام شده است، همهی آنچه را که نامعقول است، همهی آنچه که ناپسند است، رغبت میآورند. انواع جلسات قمارهای وسوسهانگیز، استخر پارتیهای مشکوک... همه حاکی از این حقیقت است که این عده معدود برایشان تمام ارزشهای انسانی ناگهان فرو ریخته و معدوم شده است. بدبختی اینجاست که حضرات در راه کیفوری و فساد خویش دارند این روابط کثیف و انحرافی، این زندگی زشت و سراپا آلودگی را به عنوان نوعی زندگی مدرن، به عنوان نمایشگر زندگی روشنفکرانه! به مردم شریف ایران نیز حقنه میکنند و میخواهند چنین توجیه نمایند که این «شعور اضافی» و «ذات فهیم» و وجود «عالیقدر انسانی» آنهاست که در مصیبت این عصر و در «توحش ماشینیسم و زندگی مدرن!» تن به این «انحرافات» میدهند...! واقعاً دستتان درد نکند!»
www.arshiveiran.com
@oldnewspaper