سلام عزیزم خوبی
من ازتون ی راه حلی میخاستم ت دوراهی موندم
میدونم میگین ک ب ماچه چکارکنم
ولی موضوع ازین قراره ک من ازدواج کردم دقیق دوسال از عقدم و ی سال از عروسیم میگذره امسالم برادرشوهرم (ک یبار ازدواج کرده)ازدواج کرد و من خیلیییی خوشال بودم خیلی و حتی رفتم ب جاریم دور بر ۱م خرج کردم براش کادو خریدم
ولی الان فهمیدم ک هرچی ک تو خونمون ردوبدل میشه میره ب مامانش میگه هرچییی ها رفته ب دوتااز فامیلامون گفته ک فلانی(یعنی من)حسودی دخترمو میکنه حسودی خونش و لباساش(لباساش ک میگم ت فرض اون لباسا ماله دهه هشتادن)میکنه
و اینم ب گوش من رسید ولی بابام نزاشت ک بش زنگ بزنم بگم چرا من چکار کردم براتون
نگو اون ینفرم رفته ب شوهرمم گفته ک چشاتو بازکن اینا پشت زنت حرف درمیارن ها جمشون کن
شوهرم زنگ زده ب برادرش جریان دقیق گفته(حتی اونم خوشش نمیاد از مادرزنش)کنفرانس گذاشته این شوهر منم هرچی اومده گفته اونم میگه من کجا گفتم و فلان فلان بشم... ولی ما از اولشم میدونستم ک اینا اهل اینکاره هستن
منم خیلیییییی بدم میاد ازشون خیلیییی
نیومده بینمون دعوا انداخته
حالا دقیقا ی ماهی میشه ک هرچی ت وات میزارم استوری سین نمیکنه نمیدونم میکنه یانه
ولی اینو میدونم ک خیلی بده خیلی
ولی مادرشوهرم خیلی دوسش داره میخام بش بگم
حتی برا مادرشوهرمم درموردش چیزی گفته
گفته ک فلانی ب فلانی حرفاتو نگو ها(یعنی ب من نگه)ب منم خیلیییی برخورد خیلیییی
بعدم برگشته گفته مادر جاریم دخترم روزی باید ۳ ۴ بار باید با خواهر شوهرش بحرفه اگه نحرفه روزش روز نمیشه😐
من بااین چکارکنم بنظرتون
اونایی متاهلن جواب بدن خواهشا
خیلی رومخم راه میرن خیلیییییی
و طلاق تمام...!😕