🔴 تابلوی اعلانات - ۲
نبض جامعه ایران نمیزند
رزمندهیی نوجوان در عملیات نصر چهار، راه گردان خود را گم کرد. غروب بود که او سر از یگان بهداری لشگر درآورد؛ کمی دورتر از خط مقدم. قرار شد که شب را همانجا بماند تا بامداد به گردانش بازگردد.
یکی از سولههای پیرامون یگان را به نوجوان نشان دادند تا در آن بخوابد. نوجوان اما در تاریکی، اشتباهی به سولهی تعاون درآمد و کورمال، در میان «خوابیدگان» به خواب رفت.
اذان صبح را که شنید، پرید اما هر چه کوشید نتوانست آن «خوابیدگان» را برای نماز بیدار کند. پس، تنها به چادر نمازخانهی بهداری رفت و از خفتگانِ سولهی «تعاون» به دیگران گلایه کرد. پاسخش دادند که شب را مهمانِ مجروحانی بوده است که شهید شدند.
حالا حکایت جامعه امروز ماست؛ که اخبار بیداری و اعتراضات کرونایی دیگر جوامع، اثری بر آن ندارد؛ چنانکه بر سولهی تعاون اثر ندارد.
نگویید از اعتراضات هر از گاه و دیرجوش و زودخاموش؛ که آن نبض که فقط برای نان و آب و مزد و سوخت و انشعابات بزند اما برای انسانیت و شرافت و آزادی و خاک و حق حیات نزند، شاید همان بِه، که نزند.
[«تابلوی اعلانات» قبلی]
@nonewwarhttps://t.center/nonewwar