🔴 رازهای زمین و زمان - ۳۱
اشاره به ستارهی آخرالزمانی؟
زهاک (زه + آک)(ضحّاک) در واپسین روزهای استیلایش شبی فریدون را در کابوس میبیند و آشفته و هراسان بیدار میشود. زهاک جویای تعبیر آن خواب است که ناگهان رویدادی کیهانی پدیدار میشود. شاهنامهپژوهان تا کنون از شناخت این پدیده که فردوسی آنرا تنها در دو بیت گنجانده است، فروماندهاند.
جهان از شبِ تیره چون پَرّ زاغ
هم آنگه سر از کوه برزد چراغ
تو گفتی که بر گنبد لاژورد
بگسترد خورشید یاقوت زرد
شب تیره، گویای تاریکی زمین در آن زمان است؛ که میتواند ناشی از خاموشی خورشید و یا لایهیی از دود و خاکستر باشد که جَوّ زمین را در آن هنگامه میپوشانَد. شاید نیز کنایه باشد از تیرگی اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اهل زمین.
فردوسی، آن پدیده را به خورشید تشبیه میکند. این یعنی که منظورش خورشید نیست. بلکه چیزی مشابه یا برابر با خورشید یا حتی دوقلوی اوست؛ زیرا تابش آنرا با «یاقوت زرد» توصیف میکند. یعنی پرتو آن را کم از خورشید میداند. همچنین تشبیه به «چراغ» بهمعنای تابش و نور ضعیف آن پدیده است در برابر خورشید.
[مأخذ ویدیو]
@nonewwarhttps://t.center/nonewwar