🔴 بنویسیم : کرونا ؛ بخوانیم : کودتا - ۵۷
پدر ژپتوی «پینوکیوی کرونا» کیست؟
صبحی از خواب برمیخیزید و درمییابید که اینترنت و تلفن قطع است. تلویزیون را روشن میکنید تا ناچار از صداوسیما خبر بگیرید. یک مجری ناشناس با کراوات در کنار یک مجری ناشناس و بیحجاب ، به گویشی مشکوک و در استودیویی غریب ، پایان جمهوری اسلامی را شادباش میگویند و برنامه با ترانههای ممنوعه و خاطرهانگیز ادامه پیدا میکند.
در آن لحظات میخواهید از خانه بزنید بیرون تا گردوخاک به پا کنید اما دوباره مجریها ظاهر میشوند و گوشزد میکنند که «به علت شیوع کرونا ، خروج از خانه ممنوع است» و سپس گزارشی پخش میشود از هواپیماهای ترابری نظامی چین و روسیه که بر فراز شهرهای ایران در حال تخلیه هزاران چترباز مسلح هستند تا حکومت نظامی و قلعوقمع مخالفان و معترضان را پشتیبانی کنند.
آنگاه به یاد میآورید که کودتا در واقع از آنروزها کلید خورد که «ماسک» اجباری شد و شمایان متوجه نشدید که «اجرای پلکانی سناریوی کرونای خیالی» ابتدا دارد دهانتان را میبندد تا بهوقتش نوبت به بستن دستوپایتان برسد.
کودتا در آن زمان استارت زده شد که گفتند «در خانه بمانید» تا بپذیرید که «در کشور خودتان هیچکاره هستید» و علاوه بر آن ، ناگزیر به شبهرسانههای «ماتریکسی» چشموگوش بدوزید تا خبردار نشوید که بیرون از خانه و مخفیگاه شما واقعاً و دقیقاً چه اتفاقاتی در حال وقوع است و چگونه دارد «نظامسازی» میشود؛ و البته خودتان نیز نپرسیدید که چرا ما باید در خانه بمانیم اما شما نباید در خانه بمانید.
شنیدید که «کرونا را شکست میدهیم» و با این شعار همخوانی کردید و دورتادور خودتان را سیمخاردار کشیدید بی آنکه بدانید کرونا چیست ، کیست ، کجاست ، داستان از چه قرار است و چرا آنان که با توسل به هزار شیوه سرگرم غارت و کشتارتان هستند ، حالا ناگهان دایه مهربانتر از مادرتان شدهاند و وانمود میکنند که شوالیهوار به جنگ کرونای نادیدنی رفتهاند و فیسبیلالله میخواهند نجاتتان دهند.
اگر در روزگار کودکی و نوجوانیتان کتاب «تنتن و انقلابیون کمونیست» را که در ایران با عنوان مجعول «تنتن و پیکاروها» انتشار یافته است خوانده بودید ، اکنون میتوانستید پیام «کرونا اسم رمز کودتای بالماسکه است» را از روی پیشانی این پروژه ترجمه کنید.
ویروس کرونا وجود «عینی» ندارد؛ بلکه «ذهنی» است. شما با تهاجم عامل میکروسکوپی روبهرو نیستید؛ بلکه آماجِ هجمه انبوه تریبونها و بوقهای کاغذی و مجازی و دیداری و شنیداری از جمله صداوسیماهای داخلی و خارجیِ وابسته به اردوگاه آنوسیان مهاجم قرار گرفتهاید که ظاهراً مغایر و مخالف با یکدیگرند اما در واقع «متحدالمرکز» و با عقبه مشترک به جنگ زرگری مشغولند و بنابراین توانستهاند موجی سهمگین بسازند و پروژه «کروناهراسی» را هدایت و باورپذیر سازند.
آنان سونامی خبری آفریدهاند و اندیشه و شخصیت و شهامت مردمان را درهممیکوبند تا معبر بگشایند که «خاقان از چین» به پیشرویاش ادامه دهد و ممالک واداده را یک به یک ببلعد و کاپ ابرقدرتی بیرقیب جهان را بدون چک و چانه و ارزان به خانه بَرَد.
کرونا حتی در ووهان نیز که نخستین لوکیشن سینمایی در این سناریوی «عالَمگیر» بود ، کسی را راهی گورستان نکرد؛ چنانکه ویروس خیالیاش به پکن و شانگهای در دو قدمی ووهان سرایت و اصابت نداشت و پایتختهای سیاسی و صنعتی امپراتوری زرد را مختل و معطل نساخت.
کرونا اگر چه فیلمی در ژانر «علمی - تخیلی» است اما میتوان آن را تیکآف یا نوعی جهش صاعقهوار در ادامه سیاست بلندمدت «دامپینگ در سطح جهانی» برشمرد؛ سیاستی پلید که از چند دهه قبل با سکانداری نادیدنی «خاقان چین» بیرحمانه و آشتیناپذیر از دروازه «گوانگجو» اجرا میشود تا پس از انهدام اقتصاد و صنایع دیگر کشورها و به دنبالش نابودی تمدنهای آنان بتواند «تمدن آلتایی» را بر زمین استیلا دهد.
چینیها اقتصاد دنیا را با استراتژی کرونایی پیچاندند و به مرخصی استعلاجی فرستادهاند تا سوییچ اقتصاد خودشان از حالت «رقابت» به «یکهتازی» بگردد و سرعت رشدشان از یورتمه به چهارنعل شتاب گیرد و زمینیان را به برساختههای دورریز نژاد زرد محتاج سازند و پکن را زورکی بر سکوی سیادت سیاره بنشانند.
جهانگشایی خاقانیان البته در هنگام رونمایی از لیانگشامپوی واقعی عیان خواهد شد؛ یعنی همان قدرت نهان که به استعداد دهها میلیون نیروی نظامیِ «همهچیزخوار» (حتی آدم) در آنسوی باروهای «گنگ دژ» در حال تمرین و توسعه است تا فاز بعدی پروژه کرونا را عملیاتی سازد و نام «سوشیانت» را بر تابلوی سردر قارهها بنویسد و جهانیان را در شبستان مذهب تحمیلی انتهای مشرقزمین به کرنش وادارد؛ مذهبی که رساله احکامش فقط یک سطر دارد : از ما بخر و بنده ما باش تا بگذاریم که زنده بمانی.
[ادامه در پُست بعدی]
@nonewwarhttp://toomar92.ir