🪷((کانال اهل بیت علیهم السلام))🪷

#قسمت
Channel
Logo of the Telegram channel 🪷((کانال اهل بیت علیهم السلام))🪷
@noktehhaenabPromote
333
subscribers
35.5K
photos
7.84K
videos
532
links
🌷مولاعلی(ع) 🌷خوشا به حال آن کس که در نامه عملش در زیر هر گناه یک استغفار ثبت شده باشد . بحارالانوار 🔹کپی مطالب با ذکر صلوات برای فرج مولایمان امام زمان علیه السلام حلال میباشد🔹 آیدی کانال👈 @noktehhaenab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽#ببینید | فیلم حضور حاج قاسم سلیمانی در منزل شهید حاجی بابایی

بسیجیان مکلف شدند به هر خانمی که بچه دار میشود به درب منزل او شیرینی و گل ببرند کار هم نداشته باشند با حجاب باشد یا بی حجاب متدین باشد یا غیر متدین
#قسمت_اول ،♤کلیپ کمتردیده شده


🇮🇷 التماس دعای فرج وشهادت 🇮🇷
Forwarded from مکتب الشهدا (لشکری)
💕 #عاشقانه_دو_مدافع💕

#قسمت_شصتم

حرمش میرم تو برای دفاع از چادرش بمون
اسماء فقط بهم قول بده بعد رفتنم ناراحت نباشی و گریه نکنی
قول بده
- نمیتونم علی نمیتونم
میتونی عزیزم
_ پس تو هم بهم قول بده زود برگردی
قول میدم
- اما من قول نمیدم علی
از جاش بلند شد و رفت سمت ساک
دستشو گرفتم و مانع رفتنش شدم
سرشو برگردوند سمتم
دلم میخواست بهش بگم که نره ، بگم پشیمون شدم ، بگم نمیتونم بدون اون ....
دستشو ول کردم و بلند شدم
خودم ساکش رو دادم دستش و به ساعت نگاه کرد
_ دردی رو تو سرم احساس کردم ساعت ۸ بود.
چادرم رو سر کردم
چند دقیقه بدون هیچ حرفی روبروم وایساد و نگاهم کرد

چادرم رو، رو سرم مرتب کرد
دستم رو گرفت و آورد بالا و بوسید و زیر لب گفت:فرشته ی من
با صدای فاطمه که صدامون میکرد رفتیم سمت در
_ دلم نمیخواست از اتاق بریم بیرون پاهام سنگین شده بود و به سختی
حرکت میکردم
دستشو محکم گرفته بودم. از پله ها رفتیم پایین
همه پایین منتظر ما بودن
مامانم و مامان علی دوتاشون داشتن گریه میکردن
فاطمه هم دست کمی از اون ها نداشت
علی باهمه رو بوسی کرد و رفت سمت در
زهرا سینی رو که قرآن و آب و گل یاس توش بود رو داد بهم....
_ علی مشغول بستن بند های پوتینش بود
دوست داشتم خودم براش ببندم اما جلوی مامان اینا نمیشد
آهی کشیدم و جلوتر از علی رفتم جلوی در...
درد یعنی
که نماندن به صلاحش باشد
بگذاری برود...
آه به اصرار خودت...

_ آهی کشیدم و جلوتر از علی حرکت کردم...
قرار بود که همه واسه بدرقه تا فرودگاه برن
ولی علی اصرار داشت که نیان
همه چشم ها سمت من بود. همه از علاقه من و علی نسبت به هم خبر
داشتن. هیچ وقت فکر نمیکردن که من راضی به رفتنش بشم.
خبر نداشتن که همین عشق باعث رضایت من شده
_ بغض داشتم منتظر تلنگری بودم واسه اشک ریختن اما نمیخواستم دم
رفتن دلشو بلرزونم
رو پاهام بند نبودم .کلافه این پا و او پا میکردم. تا خداحافظی علی تموم شد
اومد سمتم. تو چشمام نگاه کرد و لبخندی زد همه ی نگاه ها سمت ما
بود...
زیر لب بسم اللهی گفت و از زیر قرآن رد شد
چشمامو بستم بوی عطرش رو استشمام کردم و قلبم به تپش افتاد
_ چشمامو باز کردم، دوبار از زیر قرآن رد شد، هر دفعه تپش قلبم بیشتر
میشد و به سختی نفس میکشیدم
قرار شد اردلان علی رو برسونه
اردلان سوار ماشین شد
کاسه ی آب دستم بود. علی برای خدا حافظی اومد جلو

به کاسه ی آب نگاه کرد از داخلش یکی از گل های یاس شناور تو آب رو
برداشت بو کرد.
_ لبخندی زد و گفت: اسماء بوی تورو میده
قرآن کوچیکی رو از داخل جیبش درآوردو گل رو گذاشت وسطش ، بغض
به گلوم چنگ میزد و قدرت صحبت کردن نداشتم
اسماء به علی قول دادی که مواظب خودت باشی و غصه نخوری
پلکامو به نشونه ی تایید تکون دادم
خوب خانم جان کاری نداری ؟؟؟؟
کار داشتم ، کلی حرف واسه ی گفتن تو سینم بود، اما بغض بهم اجازه ی
حرف زدن نمیداد.
چیزی نگفتم
_ دستشو به نشونه ی خداحافظی آورد بالا و زیر لب آروم گفت: دوست
دارم اسماء خانم
پشتشو به من کرد و رفت
با هر سختی که بود صداش کردم
علی
به سرعت برگشت. جان علی
ملتمسانه با چشمهای پر بهش نگاه کردم و گفتم: خواهش میکنم اجازه بده....

#ادامه_دارد...

نویسنده خانم علی ابادی
🪷((کانال اهل بیت علیهم السلام))🪷
🍃🦋 #صلوات زیاد بفرستید، صلوات عمر را با برکت می کند ، گناهان را می ریزد، انسان را بالا می برد ، نورانیت در دل ایجاد می کند.
سلیمانی چگونه سلیمانی شد...
#قسمت_نهم فقط برای خدا

باغبان اسم رئیس جمهور آمریکا را گذاشته بود روی سگش، وقتی فهمید عصبانی شد، گفت؛ درسته او دشمن ماست و ما قبولش نداریم ولی یک انسانه، هیچ وقت اسم یک انسان را بر روی حیوان نگذار.
#چگونه_یڪ_نماز_خوب_بخوانیم
#قسمت_ششم

بهترین و آسونترین راه ترڪ گناه!
💠🌹💥
استاد پناهیان:

من نمیدونم چرا بعضیا زود با خدا پسر خاله میشن!!!
😘😐
وقت نماز ڪه میشه میگن: خدایا فعلا حالشو ندارم!!
😩😣😩
ببینم مگه فوتباله ڪه هر وقت حال داشتی بری سراغش!!!

به نظرتون چرا خدا خواب نازنین و دلنشین تو رو صبحها بهم زده؟

الله اڪبر الله اڪبر...
📢
بلند شو نماز بخون!

خب معلومه! چون خدا می خواد حالتو بگیره!!
🌹
اما طرف میگه هر موقع حال پیدا ڪردم نماز میخونم!!!😳
🔴💢👆
حواست هست؟!

نماز ڪه برای حال ڪردن هوای نفس نیست!
اتفاقا باید هوای نفستو با نماز بزنی داغون ڪنی...

آخ فدای این خدا بشم با دینش ...

خدا پیشنهاد نمیڪنه مثل مرتاض های هندی بری روی میخ ها بخوابی یه هفته یه ماه تا رشد پیدا ڪنی...

میفرماید نمیخواد روی میخ بخوابی ڪه میخا توبدنت فرو بره و آخ نگی تا همه ی قدرتها رو بهش برسی!
💥💥💥💥
اگه میخوای با نفست مبارزه ڪنی "سر نماز مبارزه ڪن..."
👆👆💥💥خیلی مهم!

جوونه میاد میگه من هر چی سعی میڪنم نمیتونم چشمم رو ڪنترل ڪنم!!!

اون یڪی میگه من نمیتونم زبونم رو ڪنترل ڪنم!

خوب توجه ڪنید: هرڪی هرچی رو میگه نمیتونم ،

بخاطر این هست ڪه :

"یه ڪاری رو می تونسته انجام بده و نداده"

💥و اون ڪار، این بوده ڪه به وقتش بلند شه بگه الله اڪبر......💥

ادامه دارد....


🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّڪَـــ الْفَـــرَج🌤
غربت عید غدیر
استاد دارستانی
🔊بسیار مهم👆گوش کنیم👆

✔️غربت و مظلومیت بزرگ ترین عید خدا..!!!😔
.
↩️ #قسمت_اول
👈 #نشر_دهید..
👈 #تبلیغ_غدیر_واجب_است
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☡فوری #قسمت منتشر نشده #ایستگاه_پایانی_دروغ

☡افشای اسرار خانواده #پهلوی از زبان #نيما_زم :
چرا ضد انقلاب دائم تکرار می‌كنند، #شهبانو_فاحشه_است

☡سورپرایز برای اردوگاه «ضد انقلاب»

#عکسوخاطره💎
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

#تـشـرفـات

داستانی زیبا از #تشرف خدمت آقا امام زمان(عج)

#قسمت_آخر

🔹به مجردگفتن این کلمه یعنی به رحمت خداواصل خواهی شدازنظرم غایب گشت
من هم منتظر وعده شدم.سید تقی که ناقل این جریان است مي گويد: يك روزديدم شيخ حسن درنهايت مسرت و خوشحالي ازحرم حضرت رضا(ع )به طرف منزل برمي گشت.سؤال كردم:آقا شيخ حسن! امروزشما راخيلي مسرور مي بينم؟ گفت:من همين يك هفته بيشتر ميهمان شما نيستم هرطوركه مي توانيدمهمان نوازي كنيد.شبهاي اين هفته به كلي خواب نداشت مگر روزهاكه خواب قيلوله مي رفت ومضطرب بيدارمي شدپيوسته درحرم مطهرحضرت رضا(ع )ودرمنزل مشغول دعا خواندن بود.تا روز پنج شنبه همان هفته كه حنا گرفت وپاكيزه ترين لباسهاي خودرا برداشته وبه حمام رفت خودرا كاملاشستشو داده ومحاسن ودست وپا راخضاب نمودوخيلي دير ازحمام بيرون آمد.آن روز وشب راغذا نخورد چون دراين هفته كلاروزه بودبعدازخارج شدن ازحمام به حرم حضرت رضا(ع )مشرف شد ونزديك دوساعت ونيم ازشب جمعه گذشته بود كه از حرم بيرون آمد وبه طرف منزل روانه گرديد وبه من فرمود: تمام اهل بيت وبچه ها را جمع كن.همه راحاضرنمودم قدري باآنها صحبت كرده ومزاح نمودوفرمود:مرا حلال كنيدصحبت من باشماهمين است ديگرمرا نخواهيد ديدو اينك باشماخداحافظي مي كنم. بچه ها واهل بيت رامرخص نمود وفرمود: همگي رابه خدامي سپارم.تمامي بچه ها از اتاق بيرون رفتند بعدبه من فرمود:سيد تقي شما امشب مراتنهانگذاريد ساعتي استراحت كنيد،امابه شرط اينكه زودتر برخيزيد. بنده(سيد تقي)كه خوابم نبردو ايشان دائما مشغول دعا خواندن بودند. چون خوابم نبردبرخاستم وگفتم:شماچرا استراحت نمي كنيد اين قدرخيالات نداشته باشيدشماكه حالي نداريد،اقلاقدري استراحت كنيد.به صورت من تبسمي كرد وفرمود:نزديك است كه استراحت كنم واگرچه من وصيت كرده ام بازهم وصيت مي كنم اشهد ان لااله الا اللّه واشهد ان محمدا رسول اللّه(ص)و اشهدان عليا و اولاده المعصومين حجج اللّه بدان كه مرگ حق است وسؤال نكيرين حق و ان اللّه يبعث من في القبور(خداي تعالي هر آن كه رادر قبرهاباشد زنده مي كند وبرمي انگيزاند).وعقيده دارم كه معادحق است وصراط وميزان حق است و اما بعدقرض ندارم حتي يك درهم ويك ركعت از نمازهاي واجب من درهيچ حالي قضانشده ويك روز روزه ام راقضا نكرده ام ويك درهم ازمظالم بندگان خدابه گردن من نيست وچيزي براي شماباقي نگذاشته ام مگر دو ليره كه درجيب جليقه من است آن هم براي غسال وحق دفن من است وبراي مختصرمجلس ترحيم كه براي من تشكيل مي دهيد وهمه شما رابه خدا مي سپارم والسلام.وديگر ازحالابه بعدبامن صحبت نكنيدو آنچه دركفنم هست با من دفن كنيد وورقه اي راكه ازسيدگرفته ام دركفن من بگذاريد والسلام علي من اتبع الهدي.
پس به اذكاري كه داشت مشغول شد و به عادت هرشب نمازشب راخواند بعدازنماز شب،روي سجاده اي كه داشت نشست وگويا منتظرمرگ بود. يك مرتبه ديدم ازجابلند شد و درنهايت خضوع وخشوع كسي راتعارف كرد وشمردم سيزده مرتبه بلند شدودرنهايت ادب تعارف كردو يك مرتبه ديدم مثل مرغي كه بال بزند خود رابه سمت دراتاق پرتاب كردو ازدل نعره زدكه يامولاي ياصاحب الزمان و صورت خودراچند دقيقه برعتبه درگذاشت.من بلند شدم و زير بغل او راگرفتم درحالي كه اوگريه مي كردبعد گفتم:شمارا چه مي شوداين چه حالي است كه داريد؟گفت:اسكت.(ساكت باش)وبه عربي فرمود:چهارده نور مبارك همگي اين جاتشريف دارند.من با خودگفتم :ازبس عاشق چهارده معصوم(ع )است اين طوربه نظرش مي آيدفكرنمي كردم كه اين حال سكرات باشدوآنها تشريف داشته باشندچون حالش خوب بودوهيچ گونه دردومرضي نداشت وهرچه مي گفت صحيح و حالش هم پريشان نبود.فاصله اي نشد كه ديدم تبسمي نمود واز جاحركت كردوسه مرتبه گفت:خوش آمديد اي قابض الارواح وآن وقت صورت را اطراف حجره برگردانيد درحالتي كه دستهايش رابرسينه گذاشته بودوعرض كرد: السلام عليك يارسول اللّه اجازه مي فرماييدوبعد عرض كرد:السلام عليك يااميرالمؤمنين اجازه مي فرماييدوهمين طور تمام چهارده نورمطهرراسلام عرض نمودو اجازه طلبيدوعرض كرد:دستم به دامنتان.آن وقت روبه قبله خوابيدوسه مرتبه عرض كرد:يا اللّه به اين چهارده نورمقدس بعد ملافه را روي صورت خود كشيد ودستهارا پهلويش گذاشت چون ملافه راكنارزدم ديدم ازدنيا رفته است بچه هارابراي نمازصبح بيدار كرده وگريه مي كردم كه ازگريه من مطلب رافهميدند.صبح جنازه ايشان رابا تشییع کنندگان زیادی برداشته و درغسالخانه قتلگاه غسل داديم وبدن مطهرش راشب در دارالسعاده حضرت رضا(ع)دفن كرديم.

📚 كمال الدين ج 1،ص 124،س 22


🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️
Audio
@tavosbehesht
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼

#قسمت چهارم

🌹نماز مهمتره یا آقا امام زمان(عج)؟

موضوع: 👈 هر شیعه اهلبیت یه.....


🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
Audio
@tavosbehesht
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼

#قسمت اول

نماز مهمتر است یا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

👈علت غیبت امام زمان (ع) چیست⁉️

خود سازی
وظایف منتظران


🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

📚دانستنیهــــاے مـ📿ـذهبـے📚

≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

🥀#حوادث_فاطمیه🥀

#قسمت🔟

👈روزهاى روشن گرى، روز ششم ربيع الأول تا روز آخر ربيع الثانى سال 11 هجرى قمرى
🔹56 ـ مبارزه اقتصادى فاطمه(عليها السلام)
فاطمه(س) از يك طرف داغدار پدر است، هنوز مصيبت او را فراموش نكرده است، از طرف ديگر مظلوميّت على(ع)، قلب او را به درد آورده است. اگر چه فاطمه(س) بيمار شده است، امّا هنوز به فكر يارى امام خود است. فاطمه(س)كسى است كه ساليانه هفتاد هزار دينار سرخ درآمد دارد. آيا مى دانى اين مقدار يعنى چقدر پول؟ بيش از سيصد كيلو طلاى سرخ!102
57 ـ تصميم براى غصب فدك
در گوشه اى از مدينه جلسه اى تشكيل شده است. در اين جلسه خليفه همراه با عُمَر و جمع ديگرى حضور دارند. عُمَر مشغول سخن گفتن با خليفه است:
ــ اى خليفه! تو مى دانى كه مردم بنده دنيا هستند و همه به پول علاقه دارند، تو بايد فدك را از فاطمه بگيرى تا مردم به اين خاندان علاقمند نشوند.103
ــ امّا فدك از آنِ فاطمه است، همه مردم اين را مى دانند، سه سال است كه فدك در دست اوست.
ــ من فكر همه چيز را كرده ام، فقط كافى است نماينده و كارگزار فاطمه را از فدك بيرون كنى.
ابوبكر سخن عُمَر را قبول مى كند، عدّه اى را مأمور مى كند تا به فدك بروند و كارگزار فاطمه(س) را از آنجا بيرون كنند.
🔸58 ـ اعتراض على(عليه السلام) به غصب فدك
على(ع) به ابوبكر اين نامه را مى نويسد: "به خدا قسم، اگر اجازه داشتم با شما جنگ مى كردم و با شمشير خود همه شما را به سزاى كارهايتان مى رساندم...من همان كسى هستم كه در جنگ ها به استقبال مرگ مى رفتم، آيا يادتان هست چگونه به قلبِ دشمن، حمله مى كردم؟ امّا من امروز در مقابل همه سختى ها صبر مى كنم".
59 ـ ترس شديد ابوبكر
ابوبكر دستور مى دهد تا مردم در مسجد جمع شوند، او مى خواهد براى مردم سخنرانى كند. ابوبكر چنين مى گويد: "اى مردم! من مى خواستم پولِ فدك را صرف تقويت سپاه اسلام بنمايم، امّا على با اين نظر مخالفت كرده و مرا تهديد كرده است، گويا او با اصل خلافت من مخالف است. من از همان روز اوّل، از درگير شدن با على مى ترسيدم و از جنگ با او گريزان بودم".104
🔹60 ـ عُمَر، خليفه را دلدارى مى دهد
عُمَر برمى خيزد و چنين مى گويد: "خليفه! چرا اين قدر ترسو و ضعيف هستى؟ من چقدر زحمت كشيدم تا اين خلافت را براى تو آماده كردم، امّا تو حاضر نيستى از آن بهره مند بشوى. من بودم كه نيروهاى شايسته و كاردان را گرد تو جمع كردم و دشمنانت را آرام كردم. اگر من با تو نبودم على، استخوان هاى تو را در هم شكسته بود... از تهديد على وحشت نكن".
چه بسا كه سخنان ابوبكر و عمر، چيزى جز عوام فريبى نباشد، آنان قبلاً با هم هماهنگ كرده بودند و اين سخنان را گفتند تا مردم را فريب بدهند.105
🔸61 ـ نقشه ترور على(عليه السلام)
جلسه اى در خانه ابوبكر با حضور عده اى برگزار مى شود، در اين جلسه خالدبنوليد هم حضور دارد، آنها از خالد مى خواهند كه فردا صبح، هنگام نماز، على(ع) را به قتل برساند.106
اسماء بنت عُمَيس، همسر ابوبكر است، امّا اين زن با شوهرش از زمين تا آسمان تفاوت دارد، اين زن از شيعيان على(ع)است.107
اسماء كنيز خود را صدا مى زند و به او مى گويد:
ــ همين الآن به خانه على(ع) برو، و سلام مرا به او برسان و اين آيه قرآن را بخوان و برگرد.
ــ كدام آيه؟
ــ آيه 20 سوره قصص، آنجا كه خدا از زبان دوست حضرت موسى(ع)مى گويد: "اى موسى، مردم مى خواهند تو را بكشند پس هر چه زودتر از اين شهر خارج شو".
🔹كنيز به درِ خانه فاطمه(س) رسيده است، او در مى زند، على(ع)در را باز مى كند، كنيز آيه قرآن را مى خواند.
على(ع) در جواب مى گويد: "سلام مرا به اسماء برسان و بگو خداوند نگهبان على است". كنيز خداحافظى مى كند و به خانه برمى گردد.108
#ادامه_دارد.....

#دانستنیهای_مذهبی

🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️
آوای مادرانه قسمت 11
@Ya_zahra
💽 سخن آوای " #آوای_مادرانه " ویژه نامه‌ای دلنشین برای #ایام_فاطمیه تقدیم شما باد.

🔖 #قسمت_یازدهم
✔️ #پایان

🎧 گوش کنید و نشر دهید 📡
آوای مادانه 9
@Ya_zahra
🔊 #کلیپ_صوت_مذهبی

💽 سخن آوای " #آوای_مادرانه " ویژه نامه‌ای دلنشین برای #ایام_فاطمیه تقدیم شما باد.

9⃣ #قسمت_نهم: کوچه😭

🎧 گوش کنید و نشر دهید 📡
آوای مادرانه 8
@Ya_zahra
🔊 #کلیپ_صوت_مذهبی

💽 سخن آوای " #آوای_مادرانه " ویژه نامه‌ای دلنشین برای #ایام_فاطمیه تقدیم شما باد.

8⃣ #قسمت_هشتم: فدک ۳

🎧 گوش کنید و نشر دهید 📡
آوای مادارنه 7
@Ya_zahra
🔊 #کلیپ_صوت_مذهبی

💽 سخن آوای " #آوای_مادرانه " ویژه نامه‌ای دلنشین برای #ایام_فاطمیه تقدیم شما باد.

7⃣ #قسمت_هفتم: فدک ۲

🎧 گوش کنید و نشر دهید 📡
آوای مادرانه_قسمت ششم
@Ya_zahra
🔊 #کلیپ_صوت_مذهبی

💽 سخن آوای " #آوای_مادرانه " ویژه نامه‌ای دلنشین برای #ایام_فاطمیه تقدیم شما باد.

6⃣ #قسمت_ششم_فدک

🎧 گوش کنید و نشر دهید 📡
آوای مادرانه_قسمت پنجم
@Ya_zahra
🔊 #کلیپ_صوت_مذهبی

💽 سخن آوای " #آوای_مادرانه " ویژه نامه‌ای دلنشین برای #ایام_فاطمیه تقدیم شما باد.
🥀 #هجوم_دوم😔

5⃣ #قسمت_پنجم

🎧 گوش کنید و نشر دهید 📡
آوای مادرانه - قسمت چهارم
@Ya_zahra
🔊 #کلیپ_صوت_مذهبی

💽 سخن آوای " #آوای_مادرانه " ویژه نامه‌ای دلنشین برای #ایام_فاطمیه تقدیم شما باد.

4⃣ #قسمت_چهارم: افکاری شوم برای حمله به خانه ای معصوم😔

🎧 گوش کنید و نشر دهید 📡
آوای مادرانه - قسمت سوم
@Ya_zahra
🔊 #کلیپ_صوت_مذهبی

💽 سخن آوای " #آوای_مادرانه " ویژه نامه‌ای دلنشین برای #ایام_فاطمیه تقدیم شما باد.

💔کینه های قدیمی که سر باز میکنند😔

3⃣ #قسمت_سوم

🎧 گوش کنید و نشر دهید 📡
More