•∞•
اوائل ازدواجـمون بود
و هنوز نمےتونستم خوب غذا
درست کـنم
یه روز تاس کباب بار گذاشتم..
🍢و منتظر شدم یوسف از سرِ کار بیاد
همین کہ اومد رفتم
سرِ قابلمہ تا ناهارو بیارم
ولے دیدم همه ی سیبزمینےها لہ شده
خیلے ناراحت شدم
🙈یہ گوشه نشستم و زدم زیر گریہ..
وقتے فهمید واسه چی گریه مےکنم
خندهش گرفت و خودش رفت غذا
رو آورد سر سفرهـ
🍃اون روز این قدر از غذا تعریف کرد
که اصلاً یادم رفت غذا خراب شدهـ
😁شهید یوسف کلاهدوز
#عاشقانہهاےالهے♥️📘ـنیمہپنهانماه،صفحه۲۷
#سبک_همسرداری