اشکی مرا به شام مصیبت نمانده است
چشمی تو را در این شبِ غربت نمانده است
ما را به سخت جانیِ خود این گمان نبود
هرچند جانِ عرض ارادت نمانده است
ما را ببخش زنده اگر مانده ایم باز
گرچه نفس گرفته و طاقت نمانده است
ما خسته ایم خسته تر از ماست دخترت
حالا که خیمه ای شبِ غارت نمانده است
ما خسته ایم خسته تر از ماست خواهرت
او مانده است حیف که قوت نمانده است
ما خسته و رباب ولی خسته تر ز ما
عباس کو که یک رگِ غیرت نمانده است
در علقمه سپاه
حرم مانده روی خاک
چیزی چرا از آنهمه قامت نمانده است
من کربلا رسیدم و دیدم غروب شد
چیزی به غیر رخت اسارت نمانده است
#نـوكــر_نـوشــت:
#حـسـیـن_جـاناین طرز دست و پا زدنت زیر دست و پا
تا قتلگاه پای زنـی را کشانده است
با نعل تازه بس که تنت ریخته بهم
جائی برای بوسه ی زینب نمانده است
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
روزتون معطر بنام
#خامس_آل_عبا #بیاد_شهید_مدافع_حرم_علـیرضا_قنـواتـی#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم