آه منصور منصور خورشیدی پدرکاوه و انار برادرمن و کلمه رفیق جیکِ "هفتاد سنگ قبر" * به من بگو چطور (در طرح ساده یک گل با جلوه های جدید)* ۱ در پیراهنی سفید که سوزنی به خود ندید به خاک سرزمین مادری لبخند زدی!! بلندشو "خطابه های کهنسال کودکی" ات را ۲ مرغابی های میانکاله به دهان گرفتند و"ازفکرهای باتو" ۳ عاشقانه ترین "آبی ناگهان" را ۴ به آسمان سنجاق کردند به من بگو شاعر از رازمگوی با بانوی سالیان باران و بوسه ات سیده فاطمه از قراربا او دربهشت تا"سجاده روی ماه بینداز" ی ۵ فقط تو می توانستی " درحجم رویاهایت" ۶
❤️دربلندی های "کمند" * تنها برای گنجشک ها گل گاو زبان ها پلنگ های عاشق آوازه های تبری می خواندی همین که روسری ات را گشودی باد لای موهای تو پیچید پدرم از خواب دختری پاک پرید دستش را دردست تو دید از، "تلار"* * رد شد وبوسه ای بر هم زدید که مرا از آسمان فرا خواندند!!! تا درتن تو آبتنی کنم فقط تو می توانستی به زمین ام بیاوری! فقط تو می توانستی در صبح کوهستان پیاله پیاله شیر در دهانم گرم بریزی! فقط تو می توانستی به کلمه ام بخوانی! ودر هفت سالگی پیله ام را از هفت سنگ خالی کنی! وبه نوشتن وا داری ام تا هرآنچه نتوانستی بخوانی را بنویسم!!! من ذره ذره در تو قد کشیدم ودر پچه پچه هایت باخودت با آسمان پی بردم یکی هست که نیست! اما می شود در گره خوردن دراو نگران چیزی نبود تا هرچقدر دلت خواست نان را قسمت کنی مگر در سومین روز مرگ دلواپس مهمان هایت باشی تاگوشت وبرنج ختم ات خوب دم بکشد!!! حق باتوبود نام تمام رنج ها مادرست نام تمام برنج ها مادرست https://t.me/attach_kh/405 #کیوان_ملکی_سوادکوهی #شعر_امروز#شعر_سپید#شعر_گفتار #رنج ها #برنج ها #مادر *کمند=نام کهن "ارات" دهکده ای در ولوپی سوادکوه زادگاه مادر تلار=رودی در سوادکوه به شهربانو سیاوشی مادرم به روایت شعر دکتر فردوس حاجیان شهربانوی سیاوش تبار