View in Telegram
نقطه ویرگول/ علی‌اصغر مرتضایی راد
جاهِدوا بألسِنَتِكُم... جهاد لسانی با روایت کمک به فلسطین و لبنان آقا حکم جهاد عینی فوری دادند؛ جهادی که حضرت امیر (ع) در نهج‌البلاغه آن را سه قسم کرده‌اند: جهاد در راه خدا با مال، جان و زبان؛ فعلا امکان جهاد با جان وجود ندارد؛ مال را در یادداشت قبلی گفتم،…
عیار مقاومت (روایت اول)
مانتوی قدیمی می‌پوشم

ایام شهادت سید حسن نصرالله بود و آقا دو بار حکم جهاد داده بود، یکی برای فلسطین یکی هم لبنان.
با همسرم رفته بودیم برای بچه کلاه زمستونه بخریم.
تو فروشگاه یه مانتو خیلی شیک خوش قیمت دیدم؛
راستش خیلی چشمم رو گرفت.
همسرم گفت: می‌خوای برات بخرمش؟
گفتم: اره، خیلی وقته دارم مانتو قدیمیام رو می‌پوشم، اینم قیمتش مناسبه، حقوقتم که تازه ریختن.
همسرم گفت: می تونیم دو تا کار بکنیم؛ من پول مانتو رو بهت میدم، یا برو باهاش مانتو رو بخر، یا پول رو کمک بکن به فلسطین و لبنان.
همون لحظه کل اتفاقای یک سال گذشته فلسطین اومد جلوی چشمم، یه نگاه به پسر دو ساله‌م که توی بغل همسرم بود انداختم، یاد بچه‌های مظلوم غزه و لبنان افتادم.
بدون معطلی گفتم کمک میکنم.
همسرم گفت: مطمئنی؟ نکنه عذاب وجدان گرفتی؟
گفتم نه، خیالت راحت، من همون مانتوهای قدیمی رو فعلا می تونم بپوشم، الان فلسطین و لبنان واجب تره، آقا هم که حکم داده.
همسرم از این حرفم خیلی سر ذوق اومد، گفت پس منم به مقدار هزینه مانتو از حقوق خودم میذارم برای کمک.
#ارسالی_مخاطبین
@amortezaeirad_ir
Telegram Center
Telegram Center
Channel