🟠کنزابورو اوئه پیگفتاری خواندنی برای «من» نوشته است. جایزهٔ ادبی اوئه چه اهمیتی دارد؟
🔵عرضهوتقاضای ادبیات در ژاپن بسیار متنوع است و نظام چاپ و نشر این کشور آنقدر وسیع و شکوفاست که مانند همهٔ کشورهای پیشرفته و فرهنگدوست توانسته صنعتی شود (صنعتی در معنای مثبت و ایجابی آن). بخشی از این سازوکارِ صنعتی شامل جوایز ادبی بسیاری است که در کَتگوریهای مختلفِ ادبی فعالاند. بعضی از این جوایز مثل جایزهٔ آکوتاگاوا بسیار ممتاز و افتخارآمیزند و بعضی اعتبار و اهداف دیگری دارند.
کنزابورو اوئه هم شخصیت آشنایی در جهان ادبیات است و یکی از افتخارات بینالمللیاش دریافت جایزهٔ نوبل ادبیات بوده. از سالها قبل در ایران بعضی آثار اوئه با ترجمهٔ افرادی چون
جلال بایرام و
فرزان سجودی شناخته شدهاند.
جایزهٔ کنزابورو اوئه توسط یک بنیاد فرهنگی پشتیبانی شده، و بعد از بررسی کارشناسانهٔ تعداد زیاد آثاری که نویسندگانشان در ژاپن مطرحاند و تا پیش از آن در محافل و فستیوالهای ادبی درخشیدهاند، تعدادی را که پتانسیل بینالمللیشدن دارند، در اختیار کنزابورو اوئه قرار میدهد. اوئه یکی را برمیگزیند تا آن کتاب توسط مترجمان معتبر به زبانهای اروپایی ترجمه شود. و همین. یعنی این جایزه باعث شناساندنِ یک نویسندهٔ ژاپنیِ جدید به جهان میشود و جنبهٔ مالی برای نویسنده ندارد. من هم فکر کردم یک سر این کلافِ ژاپنیِ چرخان در جهان را بگیرم و به ایران و نزد فارسیزبانان بکشانم و پروژهٔ فرهنگیِ جایزهٔ اوئه را کمی بسط دهم. ضمن اینکه باور دارم روال کار این جایزه میتواند الگوی خوبی برای دنیای ادبیات ما فراهم کند.
[...]
🟠در مقدمهای که برای کتاب «من» [ اثر هوشینو ] نوشتهاید، بعد از معرفی نویسنده و این رمان، مطلبی فشرده دربارهٔ نحوهٔ نگارش زبان گفتار مطرح میکنید که صحبتی کلی است فراتر از این کتاب. شاید بتوان جملهٔ مرکزیِ این مطلب را همانی دانست که میگوید: «هنگام محاورهنویسی وظیفهٔ زبان آوانگاریست». بنابراین شکستهنویسی را به قول خودتان از قید قواعد رسمیِ نگارشیِ جانب نگارنده خارج میدانید. پس چرا غالباً به این روش نگارش نمیشود؟
🔵[...] نحوهٔ نگارش رسمی و معیارِ زبان فارسی دهههاست که محل بحث زبانشناسان بوده. اما نگارش محاوره و زبان گفتار مسئلهٔ دیگریست. واضح است که نحو گفتار غیر رسمی و محاورهٔ ما مغایر است از نحو نگارش رسمیمان. اما آنچه بیشتر باب شده و بعضی ناشرانِ بزرگ هم این اشتباه را بیشتر رواج دادهاند، قاعدهگذاریهای سلیقهای برای نگاشتن محاوره بر معیار زبان لفظ قلم است. انگار در بهکارگیریِ زبان «رسمی و معیار» تعصبورزیِ زیادی داریم و هستی و سنجش زبان را به آن تقلیل دادهایم و تمامیتخواهانه اولویتِ بیدلیلی بر آن وجه از زبان میگذاریم؛ که چنین ذهنیتی ما را از چیستی و کارکرد زبانِ گفتار غافل میگذارد. درحالیکه میدانیم محاوره تلفظ دیگری دارد، کلمهها و اصطلاحات دیگری میآورد، ساختار جمله را عوض میکند، بسیار آهنگمحور میشود، وابسته به شخصیت و موقعیت میشود و از بداهت در لحظه جان میگیرد و بدون آن قواعدِ معیار باز معنا میدهد. ما در همان شکستگیِ زبان و نایکدستیهاست که زندگی میکنیم. اگر آن را مکتوب کنیم، لازم است تا جای ممکن همانچه را به صدا درآمده، شبیهسازی کنیم؛ نه اینکه زبان رسمی و معیار را برایش ویرایش کنیم. اشکال بعضی از ما در تشخیص نادرستِ نقطهٔ عزیمت ما برای نگاشتن محاوره است. صُوت محاوره خودش به ما میگوید که برای ثبتش در کاغذ و ابزارِ دیجیتال چه حروفی لازم دارد تا در نگارش به حالتی نزدیک شویم که آن گفتارِ مکتوب دوباره صدا دهد.
🔹هنگام محاورهنویسی وظیفهٔ زبان آوانگاریست🔹بخشی از گفتگوی روزنامهٔ
شرق با
پیام غنیپور؛ مترجم دو رمان از ادبیات معاصر ژاپن: «دزد» نوشتهٔ ناکامورا و «من» نوشتهٔ هُوشینُو؛ ۱۴۰۰.۱۰.۱۳
🔹https://sharghdaily.com/fa/Main/Page/8628/6/ادبیاتnoghrehpub.com/06