✨قلم راستین
✨
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
چندی پیش تصویری از صفحۀ یک مجله را مشاهده کردیم که محتوای آن مقداری عجیب بود. در ابتدای آن نوشتار کوتاه، روایتی از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) در تفسیر امام طبری (رحمه الله) ذکر شده بود، که در آن کوروش به عنوان فردی مؤمن معرفی شده بود که بر او وحی نازل میشده است! پیش از این روایت مذکور را ندیده بودم، بنابراین روایت را یافتم و آن را بررسی کردم ...
روایت اینگونه است: «حدثنا عصام بن رواد بن الجراح، قال: ثنا أبي، قال: ثنا سفيان بن سعيد الثوري، قال: ثنا منصور بن المعتمر، عن ربعي بن حراش، قال: سمعت حذيفة بن اليمان يقول: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: ... تعذبهم المجوس وأبناء المجوس، فيهم الأنبياء وأبناء الأنبياء، ثم إن الله رحمهم،فأوحى إلى ملك من ملوك فارس يقال له: كورس، وكان مؤمنا، أن سر إلى بقايا بني إسرائيل حتى تستنقذهم، فسار كورس ببني إسرائيل وحلي بيت المقدس حتى رده إليه...» [1]
یعنی: زرتشتیها آنان را عذاب می دادند که در میانشان پیامبرانی و فرزندان آنان نیز بودند، سپس خداوند آنان را مورد رحمت خویش قرار داد و به یکی از پادشاهان ایران بنام کوروش که مؤمن بود، وحی نمود بسوی جمعیت باقی ماندۀ بنی اسرائیل برو و آنان را نجات بده، پس کوروش بنی اسرائیل را حرکت داد و در بیت المقدس ساکن نمود تا آنرا بسویش بازگرداند...
میگویم: سند این روایت ضعیف است، زیرا از جمله رواة آن رواد بن الجراح میباشد:
أبو عبد الله الحاكم النيسابوري: تغير بآخرة، فحدث بأحاديث لم يتابع عليها
أحمد بن حنبل: لا بأس به صاحب سنة إلا أنه حدث عن سفيان أحاديث مناكير
أحمد بن شعيب النسائي: ليس بالقوي، روي غير حديث منكر، وكان قد اختلط
يعقوب بن سفيان الفسوي: ضعيف الحديث
محمد بن إسماعيل البخاري: اختلط، لا يكاد يقوم حديثه
زكريا بن يحيى الساجي: عنده مناكير
امام ذهبی (رحمه الله) در ترجمۀ او میگوید: «له مناكير، ضعف» [2]
همچنین امام ابن حجر عسقلانی (رحمه الله) در مورد او میگوید: «صدوق اختلط بأخرة فترك، و فى حديثه عن الثورى ضعف شديد» [3]
بنابراین ابن الجراح در احادیثی که از سفیان الثوری (رحمه الله) نقل کرده است نیز دچار ضعف شدید میباشد، و مشاهده شد که این روایت را نیز از سفیان روایت کرده است. اما با این حال ممکن است افرادی ایراد وارد کنند که چگونه علما این روایت مربوط به کوروش را علیرغم ضعف سندی نقل کرده اند، در پاسخ میگوییم: بسیاری از بزرگان در کتابشان شرط صحت کلیۀ مطالب را قرار نداده اند و تنها ناقل بوده اند، و از جملۀ آنها میتوان به منهج امام طبری (رحمه الله) در کتاب تفسیر و تاریخ اش اشاره کرد. همچنین در موضع نقد علما نیز اینگونه نیست که بگوییم کسی بر این روایت خرده نگرفته باشد ...
علامه ابن کثیر دمشقی (رحمه الله) دربارۀ این روایت فرموده است: «وقد روى ابن جرير في هذا المكان حديثا أسنده عن حذيفة مرفوعا مطولا وهو حديث موضوع لا محالة لا يستريب في ذلك من عنده أدنى معرفة بالحديث والعجب كل العجب كيف راج عليه مع جلالة قدره وإمامته وقد صرح شيخنا الحافظ العلامة أبو الحجاج المزي رحمه الله بأنه موضوع مكذوب.» [4]
یعنی: ابن جریر در این مورد حدیثی را روایت نموده که آن را بصورت مرفوع و مطول به حذیفه اسناد داده و بدون شک حدیثی موضوع (ساختگی) استکه در این مورد هر کسی که ذره ای با علم حدیث آشنایی دارد در ساختگی بودنش تردید نمی کند. بسیار تعجب آور است که شخصی با این بزرگی و پیشوایی چگونه چنین حدیثی را منتشر ساخته است، و استاد حافظ و علامه ما ابوالححاج مزی رحمه الله به صراحت فرموده که این حدیث ساختگی و دروغین میباشد.
پروندۀ نزول وحی بر کوروش مؤمن نیز در همین محل بسته میشود، زیرا روایت از نظر سندی اشکال دارد و امام ابن کثیر و امام مزی (رحمة الله علیهما) آن را موضوع و ساختگی دانسته اند.
وآخر دعوانا أن الحمدلله ربّ العالمین، والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
پی نوشت ها:
[1] تفسیر الطبری، أبوجعفر محمد بن جریر بن یزید الطبري، دار هجر، ج 14، ص 458
[2] الکاشف، أبوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي، دار القبلة للثقافة الإسلامية، ج 1لإ ص 398
[3] تقریب التهذیب، أبوالفضل أحمد بن علي بن حجر العسقلاني، دار الرشید، ص 211
[4] تفسیر القرآن العظیم، ابوالفداء إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقي، دار الکتب العلمیة، ج 3، ص 27-28
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
@no_atheism
(رد شبهات ملحدین)