🖤چگونه میتوان آسمان را از نگاه پرندهای شکستهبال گرفت و زمین را از شاخهای که از شاخه جدایش کردهاند؟
مگر میتوان بغض را از حنجرهی زخمی پنجرهها زدود که چشم دوختهاند به دری که هر روز با دستان پینهبستهی مردی گشوده میشد، دستانی که از آن بوی گندمزاران و چشمهساران میآمد.
اما دریغا و دردا که اینک باد نام او را با سرخترین واژهها در گوش دختری زاگرسنشین هجی میکند که دیگر «بابا آب داد»های دفتر مشقش نمیتواند خاموش کند شعلههایی را که از بلوطستان پیراهنش سر به آسمان میکشند.
یار مکتبی گرانقدر، استاد رابعه شمس با اشک و اندوهی بیپایان درگذشت پدر بزرگوارتان را تسلیت گفته و آرامش روح آسمانی آن عزیز سفرکرده را از هستیبخش یکتا خواستاریم.
به امید شکیبایی و طول عمر برای بازماندگان.از داغ فقط به چشم تر باید گفت
از دیدهی خون به خونجگر باید گفت
از رفتن ماه به سحر باید گفت
از کوچ سحر به هر گذر باید گفت
یعنی به شب شتابگر باید گفت
یک لحظه بمان در این شب بیپایان
با دختری از قبیلهی تنهایان
آخر به چه رویی این خبر باید گفت
از کوچ همیشهی پدر باید گفت
با کوچ پدر شده زمین سنگستان
دلتنگی رابعه، در این سنگستان
باران هزار سالهی یک بغض است
این باران را فقط ببین سنگستان
میبارد و قلب رابعه در آتش
آن قدر که عادت شده دیگر آتش
با کوچ پدر خانه سراسر آتش
جای پدر عزیز در خانهی دوست
آنجا که بهشت جادهی خانهی اوست
جایی که فرشتگان کنارش هستند
از قرب خدای آسمانها مستند
هم مادر و هم پدر در آن قصر پگاه
دو نیمه به نام نامی مهر و ماه
خوانند فقط رباعی از رابعهشان
لا حول و لا قوه الا بالله.🖤🖤🖤
#آرش_آذرپیک
#آرش_آذرپیک_امپراطور_واژه_های_جهان
#اندیشکده_جهانی_کلمه_گرایان_ایران
#امپراطوری_فراگرایان_جهان_عریانیسم
#مکتب_کرمانشاه
#فراگفتار_آرش_آذرپیک
#فراگفتار
#شعر_جامع
#شعرپاریدولیا
#رابعه_شمس
#جنبش_فرازنان_ایران
#شاعران_اسلام_آبادغرب
#شعراسلام_آبادغرب
#سوگنامه
#درسوگ_پدر
#مرثیه
#مرثیه_سرایی