نشر فرهنگ ایلیا

📙 خالکوبی
📝نویسنده: عبدالرضا دزفولی
🔸موضوع: داستان کوتاه
📖   ۹۶ صفحه
📕 قطع: رقعی   
🔹نوبت چاپ: اول | ۱۴۰۳

📜چیزی از تو در حال کم شدن است، کم می‌شود و کم می‌شود تا آن لحظه‌ای که احساس می‌کنی در حال محو و پاک شدن هستی و تو می‌ترسی مبادا بروی و هیچ‌کس تو را هم به‌یادش نیاورد. مثل تمام تحقیرشدگان و یا نادیده‌شدگان تاریخ، مثل میلیون‌ها نفری که روزی با فکرهای بزرگی زندگی می‌کردند و حالا طوری از ذهن هزاران‌ساله‌ی بشر پاک شده‌اند که انگار هیچ‌گاه وجود نداشته‌اند!

🛍 فروش در کافه کتاب ایلیا و کتابفروشی‌های گیلان.
 
🔸مرکز پخش و فروش در تهران:
۰۲۱۶۶۹۶۳۶۱۷ «بیدگل»
۰۲۱۶۶۴۸۲۱۵۰ «فرهنگ ماهریس»
۰۲۱۷۷۷۸۸۵۰۲ «پخش چشمه»


📦برای دریافت از طریق پست یا پیک، با کافه کتاب ایلیا تماس بگیرید:
📞:
۰۱۳۳۳۳۲۵۷۹۵-۶

کافه کتاب ایلیا و نشر فرهنگ ایلیا در اینستاگرام
‌@ilia.book.cafe
@nashre.farhange.ilia
‌
#نشر_فرهنگ_ایلیا
#نشر_فرهنگ_ایلیا_رشت
#انتشارات_فرهنگ_ایلیا 
#خالکوبی
#عبدالرضا_دزفولی
#داستان_کوتاه
#تازه‌_های_نشر

📙 واویشکا

🖋 نویسنده: فردین علیخواه

🔸موضوع: مجموعه داستان
📖  ۱۳۴ صفحه
📕 قطع: رقعی   
🔹نوبت چاپ: اول | ۱۴۰۳

📜 معلم جامعه‌شناسی هستم و در دانشگاه درس می‌دهم. کتاب می‌نویسم، مقاله می‌نویسم، جستار می‌نویسم، مصاحبه می‌کنم و سایر فعالیت‌هایی که همۀ آنها در راستای زندگی حرفه‌ای‌ام است. در جهان پیرامونم اتفاق‌ها، رویداد‌ها و حرف‌هایی می‌بینم و می‌شنوم که دوست دارم برای کسی تعریف‌شان کنم؛ ولی آنها در هیچ‌کدام از قالب‌هایی که گفتم، نمی‌گنجند. دوست ندارم به تحلیل جامعه‌شناختی آنها بپردازم. دوست دارم به زبان خودم برای کسی تعریفشان کنم. دوست دارم قصه بگویم برای کسی!




🛍 فروش در کافه کتاب ایلیا و کتابفروشی‌های گیلان.
 
🔸مرکز پخش و فروش در تهران:
۰۲۱۶۶۹۶۳۶۱۷ «بیدگل»
۰۲۱۶۶۴۸۲۱۵۰ «فرهنگ ماهریس»
۰۲۱۷۷۷۸۸۵۰۲ «پخش چشمه»
(از هفتۀ آینده)

📦برای دریافت از طریق پست یا پیک، با کافه کتاب ایلیا تماس بگیرید:
📞:
۰۱۳۳۳۳۲۵۷۹۵-۶

کافه کتاب ایلیا در اینستاگرام
‌@ilia.book.cafe

———————

‎
#نشر_فرهنگ_ایلیا
#نشر_فرهنگ_ایلیا_رشت
#انتشارات_فرهنگ_ایلیا 
#واویشکا
#داستان_کوتاه 
#فردین_علیخواه
#تازه‌_های_نشر

📙آغوش سنگی دیوار

🖋 نویسنده: محمد رضایی‌راد
🔸موضوع: مجموعه داستان
📖 ۹۷ صفحه
📕 قطع: رقعی
🔹نوبت چاپ: ۱۴۰۲ | چهارم

📜 ‌می‌دانست چشمانش را که زیباست و موهای پیچ در پیچ اش را. بگذار ببینمت‌ اکنون چگونه‌ای! چهره‌ات همین... و چشمانت همان... سیاه و زیبا، و نافذ و مهربان... وخسته و لبریز از آن‌چه دیده است: شره‌های خونِ بی‌صاحب، خار خارِ خورشید بر جراحت‌های ناسور و آتشِ عطشِ سیراب ناشدنیِ لب های چاک چاک... و موهایت. چه کردی آن موها را؟ آن پیچاپیچ سیاه را؟ این تویی با این سرِ صاف آفتاب سوخته؟ هنوز باد دسته موهایت را در میان خاکریزها و تپه‌ها می پراکنّد. باد می‌وزد سرد است. علف‌های هرز را دانه‌دانه از لای جرز سنگ‌ها بیرون می کشم. دارم به چشمان و موهایت فکر می‌کنم. دیروز به دست‌هایت فکر می‌کردم، و پریروز به شانه هایت. تو را به تکه‌هایی تقسیم کرده‌ام... تکه تکه. این‌گونه می‌توانم به هر تکه، هر قدر که بخواهم فکر کنم. هر چه را که درباره‌شان در خاطر دارم احضار می‌کنم و تا بی‌نهایتِ جزییاتشان را به یاد بیاورم.

✅ برای ورود به صفحه‌ی اینستاگرام انتشارات کلیک کنید.

🛍 فروش در کتابفروشی‌های گیلان.
 
🔸مرکز پخش و فروش در تهران:
۰۲۱۶۶۹۶۳۶۱۷ «بیدگل»
۰۲۱۶۶۴۸۲۱۵۰ «فرهنگ ماهریس»
۰۲۱۷۷۷۸۸۵۰۲ «پخش چشمه»

📦برای دریافت از طریق پست یا پیک، با کافه کتاب ایلیا تماس بگیرید:
📞:
۰۱۳۳۳۳۲۵۷۹۵-۶

کافه کتاب ایلیا در اینستاگرام

کافه کتاب ایلیا در تلگرام

———————

#نشر_فرهنگ_ایلیا #انتشارات_فرهنگ_ایلیا #کافه_کتاب_ایلیا
#آغوش_سنگی_دیوار #مجموعه_داستان #داستان #داستان_کوتاه #محمد_رضایی_راد
#چاپ #تجدید_چاپ

📙 بندبازی بر لرزش‌های بنیادی

🖋 مجید شهرستانی

🔸موضوع: داستان کوتاه
📖 ۸۵ صفحه
📕 قطع: رقعی
💰 ۱۱۰/۰۰۰ تومان
🔹نوبت چاپ: اول | ۱۴۰۲

📜 من قصد سفارش نداشتم. فقط می‌خواستم به رسم ادب کمی در سکوت کافه بنشینم و بعد از کنار باغچه و درخت‌ها به سمت در اصلی کافه بروم. در واقع می‌خواهم از دروازه پشتی حیاط خانه‌‌ای در انتهای یک بن‌بست، پایم را به شهری در دنیاهای موازی بگذارم در حالی‌که پیش از این گمان می‌کردم جستجوهایم پایان یافته‌اند و زندگی‌ام دیگر از این جلوتر نخواهد رفت.

✅ برای ورود به صفحه‌ی اینستاگرام انتشارات کلیک کنید.

🛍 برای تهیه‌ی این‌ کتاب با ما تماس بگیرید:
رشت: ۳۳-۰۱۳۳۳۳۴۴۷۳۲

#نشر_فرهنگ_ایلیا #انتشارات_فرهنگ_ایلیا
#بندبازی_بر_لرزش_های_بنیادی #مجید_شهرستانی #مجموعه_داستان #مجموعه_داستان_فارسی #داستان_کوتاه #تازه_چاپ #تازه_های_نشر

📙داستان‌های افراشته
(مجموعه کامل داستان‌های کوتاه محمدعلی افراشته)

🖋 نویسنده: محمدعلی افراشته

🔸موضوع: مجموعه داستان
📖 ۲۶۸ صفحه
📕 قطع: رقعی
💰 ۹۵/۰۰۰ تومان
🔹نوبت چاپ: ۱۴۰۱ | اول

📜 افراشتۀ روزنامه‌نگار و مبارز سياسی، افراشتۀ شاعر و افراشتۀ داستان‏نويس؟ از هر زاويه كه به زندگی و آثار محمد‏علی افراشته (۱۳۳۸-۱۲۸۷) بنگريم به لحاظ محتوايی، مردمان، حاكمان و ارتباط متناقض آنان را می‏بينيم؛ و به لحاظ شكلی، روايت جذاب و شيرين، طنز ريزبينانه و صريح و چخوفی، تيپ‏ها و شخصيت‏هايی متفاوت اما ملموس، و سوژه‏هايی رندانه و پُر نيش و نوش او را.
كتاب حاضر دربرگیرندۀ تمامی داستان‌های محمدعلی افراشته است كه برآيند يك عمر نوشتن اوست. در این آثار، هم شعارگرايیِ دوران جوانی او پیداست و هم زلالی و شفافيت سوژه‏ها و پردازش شخصيت‏هايش در آثاری که در غربت نوشت و در کشور بلغارستان و به زبانی بیگانه منتشر کرد؛ آثاری که در آن‌ها دیگر شعار نمی‏دهد بلکه نشان می‏دهد.
مرگ نابه‌‏هنگام افراشته در مهاجرت، آثار او را تا حدود زیادی در محاق فروبرد. جمع‌آوری و نشر آثار او، ادای دینی است به یکی از بااستعدادترین نویسندگان طنزپرداز معاصر ایران.

🛍 برای تهیه‌ی این‌ کتاب با ما تماس بگیرید:
رشت: ۳۳ - ۳۳۳۴۴۷۳۲ - ۰۱۳
مرکز پخش و فروش در تهران:
۰۲۱ - ۶۶۹۶۳۶۱۷ «بیدگل»
۰۲۱ - ۶۶۴۸۲۱۵۰ «فرهنگ ماهریس»

#نشر_فرهنگ_ایلیا #انتشارات_فرهنگ_ایلیا
#محمدعلی_افراشته #افراشته
#داستان_های_افراشته #داستان #داستان_کوتاه #مجموعه_داستان
#چاپ #تازه_چاپ #تازه‌_های_کتاب

📙پرواز به خیال با پرشی کوتاه
چند داستان کوتاه و یک ترجمه

🖋 نویسنده: ایلیا میرزانژاد موحد

🔸موضوع: مجموعه داستان
📖 ۸۰ صفحه
📕 قطع: رقعی
💰 ۵۰/۰۰۰ تومان
🔹️نوبت چاپ: ۱۴۰۱ | اول

طرح روی جلد: فرامرز توحیدی

📜 او مرا فرا ‌خواند و طنابش را به سوی من رها کرد. خود را به سوی او می‌کشانم و او به فراخواندن نام من ادامه می‌داد، طناب پاره شد... .
سیّاره‌ها و ستاره‌ها تنها سرگرمی‌اش بودند. خورشید را می‌چرخاند و با نور آن بازی می‌کرد. زمانِ عروسک‌بازی بود، پس به سراغ زمین آمد و با آدم‌ها بازی کرد. یکی را می‌میراند و دیگری را قهرمان داستانش می‌کرد و اگر زیاد با آن سرگرم می‌شد، زمین می‌لرزید. در آخر به پرسش‌ها رسیدگی کرد و با زمین خداحافظی کرد.
نوبت آن رسیده بود تا سراغ جهان‌های تیله‌‌‌ای دیگر برود. ناگهان تیله‌ای از دستش افتاد و شکست. باید از نو تیله‌ای می‌ساخت.
او مرا فرا خواند و طنابش را به سوی من رها کرد. خود را به سوی او می‌کشاندم و او به فراخواندن نام من ادامه می‌داد... طناب پاره شد... .

با تصویرگری‌هایی از:
فرامرز توحیدی

محمد زحمتکش

حامد بهروزکار

شاهین بشرا

امیر سقراطی

مرتضی زاهدی

مریم اشکانیان

نورای جعفری

ثنا ثروتی


🛍 برای تهیه‌ی این‌ کتاب با ما تماس بگیرید:
رشت: ۳۳ - ۳۳۳۴۴۷۳۲ - ۰۱۳
مرکز پخش و فروش در تهران:
۰۲۱ - ۶۶۹۶۳۶۱۷ «بیدگل»
۰۲۱ - ۶۶۴۸۲۱۵۰ «فرهنگ ماهریس»

#نشر_فرهنگ_ایلیا #انتشارات_فرهنگ_ایلیا
#پرواز_به_خیال_با_پرشی_کوتاه #داستان #داستان_کوتاه #ترجمه #داستان_ترجمه
#چاپ #تازه_چاپ #تازه‌_های_کتاب #ایلیا_میرزانژاد_موحد

📙سرگشتگی‌های خانم میم

🖋 نویسنده: ماندانا خاتمی

🔸موضوع: مجموعه داستان
📖 ۹۱ صفحه
📕 قطع: رقعی
💰 ۵۰/۰۰۰ تومان
🔹️نوبت چاپ: ۱۴۰۱ | اول

📜 نخستین‌باری‌ که‌ میم‌ به‌ آینه‌ نگاه کرد ترسید. طبیعی‌ بود، تا آن روز جز ماهیگیران مُرده، هیچ‌ انسان زنده‌ای‌ را مقابل خودش ندیده بود. تمام تصورش از خودش این‌ بود که چیزی‌ شبیه‌ به‌ مرغ‌های گوشت‌خوار است‌ با بدنی‌ کشیده‌تر شبیه‌ ماهی‌ و پاهایی‌ کوچک‌ مثل‌ لاك‌پشت‌.
غیر از این‌ها چه‌ می‌توانست‌ باشد؟

🛍 برای تهیه‌ی این‌ کتاب با ما تماس بگیرید:
رشت: ۳۳ - ۳۳۳۴۴۷۳۲ - ۰۱۳
مرکز پخش و فروش در تهران:
۰۲۱ - ۶۶۹۶۳۶۱۷ «بیدگل»
۰۲۱ - ۶۶۴۸۲۱۵۰ «فرهنگ ماهریس»


#نشر_فرهنگ_ایلیا #انتشارات_فرهنگ_ایلیا
#سرگشتگی_های_خانم_میم #رمان #داستان #داستان_کوتاه
#چاپ #تازه_چاپ #تازه‌_های_کتاب

📙صبح روز‌ هفتم
و داستان‌های‌ دیگر

🖋 نویسنده: محمود ساطع
🔸موضوع: مجموعه داستان
📖 ۱۳۹ صفحه
📕 قطع: رقعی
💰 ۵۰/۰۰۰ تومان
🔹نوبت چاپ: ۱۴۰۱ | دوم (نخست ناشر)

📜 ‌ مورچه‌های بال‌دار از حاشیه‌ی تصویر زن می‌گریزند. زن با سایه‌ی کوچکش، بی‌آن‌که هیچ طرحی از چهره‌اش پیدا باشد، هم‌چنان در متن خاکستری کتاب ایستاده است. وقتی فکر می‌کنم او همیشه آن‌جا خواهد ایستاد، غمناک می‌شوم. دلم می‌خواهد دست‌هایش را که زیر لباس بلندش پنهان مانده بگیرم. قدم‌زنان برویم باغ شقایق، پشت سروهای خمره‌ای بنشانمش. برگردم و مثل حالا که قرص‌ها تأثیر خود را می‌گذارند به خواب‌هایم بگریزم. در فاصله‌های کم و زیادشان بی‌هوش تاب بخورم و فکر کنم تا آن‌موقع حتماً مردی خواهد آمد و در یک صبح روز هفتم، پشت سروهای خمره‌ای، زن را پیدا خواهد کرد.

🛍 برای تهیه‌ی این‌ کتاب با ما تماس بگیرید:
رشت: ۳۳ - ۳۳۳۴۴۷۳۲ - ۰۱۳
مرکز پخش و فروش در تهران:
۰۲۱ - ۶۶۹۶۳۶۱۷ «بیدگل»
۰۲۱ - ۶۶۴۸۲۱۵۰ «فرهنگ ماهریس»

برای ورود به صفحهٔ اینستاگرام انتشارات کلیک کنید.

#نشر_فرهنگ_ایلیا #انتشارات_فرهنگ_ایلیا
#صبح_روز_هفتم #مجموعه_داستان #داستان_کوتاه #محمود_ساطع

📙آغوش سنگی دیوار

برای خرید اینترنتی این کتاب کلیک کنید

🖋 نویسنده: محمد رضایی‌راد
🔸موضوع: مجموعه داستان
📖 ۹۷ صفحه
📕 قطع: رقعی
💰 ۴۵/۰۰۰ تومان
🔹نوبت چاپ: ۱۴۰۱ | سوم

📜 ‌می‌دانست چشمانش را که زیباست و موهای پیچ در پیچ اش را. بگذار ببینمت‌ اکنون چگونه‌ای! چهره‌ات همین... و چشمانت همان... سیاه و زیبا، و نافذ و مهربان... وخسته و لبریز از آن‌چه دیده است: شره‌های خونِ بی‌صاحب، خار خارِ خورشید بر جراحت‌های ناسور و آتشِ عطشِ سیراب ناشدنیِ لب های چاک چاک... و موهایت. چه کردی آن موها را؟ آن پیچاپیچ سیاه را؟ این تویی با این سرِ صاف آفتاب سوخته؟ هنوز باد دسته موهایت را در میان خاکریزها و تپه‌ها می پراکنّد. باد می‌وزد سرد است. علف‌های هرز را دانه‌دانه از لای جرز سنگ‌ها بیرون می کشم. دارم به چشمان و موهایت فکر می‌کنم. دیروز به دست‌هایت فکر می‌کردم، و پریروز به شانه هایت. تو را به تکه‌هایی تقسیم کرده‌ام... تکه تکه. این‌گونه می‌توانم به هر تکه، هر قدر که بخواهم فکر کنم. هر چه را که درباره‌شان در خاطر دارم احضار می‌کنم و تا بی‌نهایتِ جزییاتشان را به یاد بیاورم.

🛍 برای تهیه‌ی این‌ کتاب با ما تماس بگیرید:
رشت: ۳۳ - ۳۳۳۴۴۷۳۲ - ۰۱۳
مرکز پخش و فروش در تهران:
۰۲۱ - ۶۶۹۶۳۶۱۷ «بیدگل»

برای ورود به صفحهٔ اینستاگرام انتشارات کلیک کنید.

#نشر_فرهنگ_ایلیا #انتشارات_فرهنگ_ایلیا #نشر_فرهنگ_ایلیا_رشت
#آغوش_سنگی_دیوار #مجموعه_داستان #داستان #داستان_کوتاه #محمد_رضایی_راد
#چاپ #تجدید_چاپ

📙آغوش سنگی دیوار

🖋 نویسنده: محمد رضایی‌راد

🔸موضوع: مجموعه داستان
📖 ۹۷ صفحه
📕 قطع: رقعی
💰 ۴۰/۰۰۰ تومان
🔹️نوبت چاپ: ۱۴۰۰ | دوم

📜 ‌می‌دانست چشمانش را که زیباست و موهای پیچ در پیچ اش را. بگذار ببینمت‌ اکنون چگونه‌ای! چهره‌ات همین... و چشمانت همان... سیاه و زیبا، و نافذ و مهربان... وخسته و لبریز از آن‌چه دیده است: شره‌های خونِ بی‌صاحب، خار خارِ خورشید بر جراحت‌های ناسور و آتشِ عطشِ سیراب ناشدنیِ لب های چاک چاک... و موهایت. چه کردی آن موها را؟ آن پیچاپیچ سیاه را؟ این تویی با این سرِ صاف آفتاب سوخته؟ هنوز باد دسته موهایت را در میان خاکریزها و تپه‌ها می پراکنّد. باد می‌وزد سرد است. علف‌های هرز را دانه‌دانه از لای جرز سنگ‌ها بیرون می کشم. دارم به چشمان و موهایت فکر می‌کنم. دیروز به دست‌هایت فکر می‌کردم، و پریروز به شانه هایت. تو را به تکه‌هایی تقسیم کرده‌ام... تکه تکه. این‌گونه می‌توانم به هر تکه، هر قدر که بخواهم فکر کنم. هر چه را که درباره‌شان در خاطر دارم احضار می‌کنم و تا بی‌نهایتِ جزییاتشان را به یاد بیاورم.

🛍 برای تهیه‌ی این‌ کتاب با ما تماس بگیرید:
رشت: ۳۳ - ۳۳۳۴۴۷۳۲ - ۰۱۳
مرکز پخش و فروش در تهران:
۰۲۱ - ۶۶۹۶۳۶۱۷ «بیدگل»

برای ورود به صفحهٔ اینستاگرام انتشارات کلیک کنید.

#نشر_فرهنگ_ایلیا #مجموعه_داستان #داستان_کوتاه #تجدید_چاپ