#برشی_از_یک_کتاب 📚《ما عکس ها را بیش از آن که ببینیم، می شنویم. عکس ها با زبان های بی نهایت متفاوتی شروع به حرف زدن می کنند. از خودشانمی گویند، از مکانشان ، از زمان شان، از ارتباط بین آدم ها، و در نهایت از ما. اما همه ی آن ها خوب حرف نمی زنند، همه ی آنها صدای خوبی ندارند، همه ی آن ها جذاب نیستند. کم پیش می آید که عکسی ما را کنار خودش نگه دارد، مختصر باشد و کامل.》
《عکس همیشه یک راوی دارد و آن اول شخص مفرد است. فراموش نکنیم؛ اول شخص مفرد. در عکس همیشه این جمله ی عکاس مستتر است: دیدم، ببین. و چیزی شبیه به دیدیم یا دیدند معنی ندارد. معنی ِ داستانی ِ این که عکاس نباید در عکس دیده شود یعنی عکاس باید برود در نقش دانای کل. به نظرم امکان چنین چیزی در عکاسی نیست》
《عکس بیشتر از آنکه «دیدم، ببین» باشد، «گفتم، شنیدی؟» ست. اما این گفتن و شنیدن اتفاقیست که در سکوت میافتد. ... عکس میماند و بینهایت صدا، بینهایت سکوت. سکوتی که بدیهی است و به همین دلیل فراموشش کردهایم》
📚 قسمتهایی از کتاب: لذتی که حرفش بود
✒ نویسنده:
#پیمان_هوشمندزاده📌 #نشرچشمه📷 به بهانه ۱۹ آگوست روزجهانی عکاسی