🍁میخوام یه
قلک بسازم از دلم
🍁حواسمو جمع کنم و یه روزی به وقتش که پر شد
🍁بشکنمش و ابروی عشقو بخرم
🍁میخوام یه
قلک بسازم از دلم که وقتی
🍁که صبح شد که رد شد تمام بد دلی ها تمام دل خوری ها
🍁تموم لحظه هایی که سر شد به ترس و به وحشت
🍁از این که یار نباشه رفیق و پا نباشه به عهدش وفا نباشه
🍁همه تلخیا رو بقچه کنم و دور بریزم
🍁جای عشقو تو دل وا کنم و ابروی عشقو بخرم
🍁میخوام یه
قلک بسازم از دلم
🍁خاطره های خوب و سوا کنم و جیرینگی
🍁توی دلش بریزم یه روزی که پر شد قلکم
🍁از همه خاطراتت نگاهت کلامت مرامت
🍁اونوقت بدجور میشم اسیر و رامت
🍁چادرمو سر میکشم سرمه میکشم به چشمام
🍁خنده رو میشونم رو لب هام پاشنه ها رو ور میکشم
🍁روونه میشم به بازار به جایی که عشق و عاشقی حراجه
🍁عاشقا شدن یه دلال همه حالشون خرابه اخ
🍁رونق کارشون کساده میون این اشفته بازار
🍁من یکی به یادت به عشقت فارغ از قیمت و گرونی
🍁به امیدی که مهربونی ای اومدی که بیای و بمونی
🍁این دلو به پات میشکنم هرچی توش دارمو میریزم
🍁رو سنگ فرش بازار و ابروی عشقو میخرم
#قلک #غزل_شاکری@nevisandbdonya