نگارش دهم تا دوازدهم

Channel
Logo of the Telegram channel نگارش دهم تا دوازدهم
@negareshe10Promote
6.41K
subscribers
✓ تحلیل دروس همراه با کارگاه نوشتن‌ها ✓ تولید متن‌های همکاران و دانش‌آموزان ✓ نمونه سوال و طرح درس نگارش ✓ مطالب مرتبط با نگارش و نویسندگی https://t.center/joinchat/AAAAAE_DTFtS7eSeNt8xow ارتباط جهت ارسال متن‌های تولیدی و مطالب مرتبط: @MaryamBehvandi
Prelude Nostalgia _Yanni
Tel/@violonkadeh
آهنگی از #یانی که سمبل و نماد
موسیقی
#بی‌کلام یانی محسوب می‌شود 🎼🍃💚

ویولن‌نوازی زیبای:
#ساموئل_یروینیان


🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
    شکّرشکن شوند همه طوطیان هند
«زین قند پارسی» که به بنگاله می‌رود
حافظ

«تفاصیل» یعنی توضیحات. «با این تفاصیل» یعنی با وجود توضیحاتی که داده شد. برخی به غلط به‌جای «با این تفاصیل» می‌گویند: « با این تفاسیر»
به نقل از «دست‌نامه ویرایش»

ـ👈 با این تفاسیر راه‌حلی پیدا خواهیم کرد.

👈  با این تفاصیل، مشکلات حل خواهد شد.




#استادعلیرضاحیدری
🍁🍁
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
وَ خیرُ جلیسٍ فی الزّمانِ کتابُ

نیکوترینِ همنشینان در زمانه کتاب است.

کلیله و دمنه، ص ۱۷


**٢٤ آبان, روز کتاب و کتاب‌خوانی بر دوستداران دانش مبارک باد.

🍁🍁
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود
در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم

#رهی‌معیری

یاد روز #رهی‌معیری

#موسیقی
#بی‌کلام
*خاص نگارش و نوشتن
🍁🍁
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
.

#فراخوان

درود
  دانش‌آموزان عزیز
و همکاران گرامی،

دیگر عزیزان همراهِ صاحب قلم

می‌توانند نمونه انشاهای خود، دانش‌آموزان خود را و ...
برای درج در همین کانال

برامون ارسال کنند.


منتظر همراهی و مشارکت همه‌ی شما عزیزان هستیم🤝🌹


🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
#نگارش۱
#درس۲
#عینک_نوشتن

رنگ‌ها

روزهای زندگی ما متاثر رنگ‌هاست. رنگ‌ها دارای تاثیرات قدرتمندی هستند و به طور مستقیم در سطوح پایینی افکار هوشیار، با ما صحبت می‌کنند.
رنگ‌ها به روح ما طراوت می‌بخشند و انرژی معینی به روحیه‌ی ما می‌دهند...
ما با انتخاب رنگ‌ها کنار خودمان می‌توانیم سطوح انرژی بدنمان را افزایش دهیم، برای مثال: پوشیدن لباس‌های رنگی ورزشی، سطح انرژی بدن ما را هنگام ورزش افزایش می‌دهد، یا رنگ غذا و بشقاب‌های رنگی می‌تواند محرک اشتها باشد و همچنین رنگ‌های زیبای گل‌ها و درختان بهاری، سبز،صورتی،بنفش‌و‌... موجب افزایش لذت ما در گشت و گذار‌های بهاری می‌شود.
بعضی از رنگ‌ها ارزش و سطوح بالایی در زندگی روزمره‌ی ما دارد یا می‌توان گفت هر رنگ عواطف و احساسات متفاوتی را ایجاد می‌کند، مانند رنگ سبز:《سبز رنگی است که در نگاه اول آرامش را به روح و جان می‌بخشد و جان را زنده‌تر می‌کند چون از دل طبیعت برمی‌خیزد روح انسان را نوازش می‌کند. سبز رنگ امید است.
رنگ‌ها ما را به زندگی امیدوارتر می‌کنند؛ مانند چمنزار‌های بزرگ که وقتی به آن‌ها نگاه می‌کنیم مثل این است در عمق یک دنیای خیالی زیبا پرسه می‌زنیم و چشم‌ها و تمام هستی ما را سبز و سبز می‌کند و چنین تصوری جان تازه‌ای به روحیه‌ی رنگ‌پرستی انسان می‌بخشد》.

پایان


آناهیتا پیرامون _ دهم تجربی
دبیرستان عفاف_ شهرستان رامهرمز
دبیر: مریم بهوندی


🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
#نگارش۱
#درس۱
#حکایت‌نگاری


سگی بر لب جوی استخوانی یافت. چندان که در دهان گرفت، عکس آن در آب بدید. پنداشت که دیگری است. به شَرَه (طمع) دهن باز کرد تا آن را نیز از روی آب برگیرد. آنچه در دهان بود، به باد داد."

_بازنویسی حکایت‌نگاری صفحه ۲۵

روزی سگی به نام  رِکسئ که جثه‌‌ی بزرگی داشت،نگهبان خانه ای بود که مال و اموال زیادی داشتند و او را در طول روز با زنجیری سخت و محکم آهنی می‌بستند.
رِکسئ سگ خودشیفته‌ای بود که اجازه نمی‌داد کسی به مال‌هایش چشم داشته باشد و آن‌ها را از او بگیرند امّا خودش سگی بسیار زور‌گو و طماعی بود که اجازه نمی‌داد کسی بهتر از او باشد و دلش می‌خواست همه از او اطاعت کنند و حتی اوقاتی با زور بازویش دیگر سگ‌ها را کتک می‌زد یا اجازه‌ی خوردن غذا را به آن‌ها نمی‌داد تا مجبور شوند از او اطاعت کنند《چنان گویی که خود را رئیس همه میدانست》
شبی صاحب رِکسئ که زنی به نام رزیتا بود، تصمیم گرفت به مسافرتی کوتاه مدت برود! او رِکسئ را باز می‌کند و مقداری غذا برایش در جایش می‌گذارد تا گرسنه نماند و اگر کسی به قصد دزدی به خانه‌اش بیاید، رِکسئ قدرت مقابله با او را داشته باشد.
هنگامی که رزیتا پایش را از خانه بیرون می‌گذارد رِکسئ همان مقدار غذایی که رزیتا برایش گذاشته بود را می‌خورد.
نیمه شب رِکسئ خیلی گرسنه می‌شود و علاجی جز بیرون رفتن و تهیه‌ی غذا را نداشت. او از دیوار خانه بالا می‌پرد و به بیرون می‌رود؛ رِکسئ گام به گام در خیابان‌ها پرسه می‌زد‌ که ناگهان چشمش به تکه استخوانی لبه‌ی جویی می‌افتد‌؛ او با سرعت به سمت استخوان هجوم می‌آورد و آن‌ را به کام می‌گیرد.
رِکسئ چشمش به تصویر خودش در آب جوی افتاد و تصور کرد که سگی دیگر است، از آنجایی که رِکسئ سگی زورگو و طمعکاری بود می‌خواست غذای او را هم بگیرد، رِکسئ هنگامی که دهانش را باز کرد و می‌خواست به سمت او حمله کند تا تکه استخوان او را هم بگیرد، هم خودش و هم استخوانش در جوی افتادند و آن هنگام بود که فهمید تصویر خودش بود و مقصر خودش بود که هم غذایش را از دست داد و خودش هم بسیار کثیف شده بود.
رِکسئ در آن زمان به این نتیجه رسید که مغرور و طعماع بودن و خودشیفتگی خطراتی برای خودش‌ هم ایجاد می‌کند و دیگر تصمیم گرفت از این کار و عادتش دست بردارد.
پایان🌺


آناهیتا پیرامون _ دهم تجربی
دبیرستان عفاف_ شهرستان رامهرمز
دبیر: مریم بهوندی


🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
#نگارش۳
#درس۲
#نوشته‌های_ادبی


بی‌همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود

سقوط

   در این جهان سیاه سفید او تنها انسان رنگی برای من است.
همان کسی که چشمانم جز او همه را تار می‌بینند. همان کسی که می‌توان به او گفت:« بی‌همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود». ولی افسوس که من برای او این چنین نبوده و نخواهم بود . . ‌.
آماده می‌شوم و به دیدنش می‌روم هنوز هم برایم باور این ماجرا که تمام رفتارهایش نمایشی بیش نبود سخت است. اما من دیگر تصمیمم را گرفته‌ام به هیچ وجه قرار نیست بازیچه دست دیگران شوم و عکس‌العملی نشان ندهم.
قبل از دیدن او می‌روم و آن امانتی را از فرد مورد نظر می‌گیرم.
به خانه‌اش که رسیدم در زدم. در را باز کرد، نمی‌دانم همیشه این گونه بود و من متوجه نمی‌شدم یا این بار در ته چشمانش پوزخندی نهفته بود. وارد می‌شوم که لبخند می‌زند لعنت به این قلب که باز هم برای او می‌تپد . . .
اسلحه را از کیفم در می‌آورم که رنگ صورتش مانند گچ سفید می‌شود. صدای شلیک همزمان می‌شود با چکیدن اشکم روی لبخند مضحکم.
بالای سرش می‌روم و به چشمان بازش زل می‌زنم و می‌گویم: دیدی گفته بودم بی‌همگان به سر شود بی‌تو بی سر نمی‌شود!
و شلیک دیگری می‌کنم برای اثبات این جمله این بار جنازه من است که کنار او می‌افتد . . .


آتنا ممبینی _ دوازدهم تجربی
دبیرستان حضرت رقیه_ رامهرمز
دبیر: مریم بهوندی


🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
#خاطره‌نگاری

داشتم برگه های دانشجوهامو صحیح میکردم.
یکی از برگه های خالی حواسمو به خودش جلب کرد.
به هیچ کدام از سوال ها جواب نداده بود.
فقط زیر سوال آخر نوشته بود: «نه بابام مریض بوده، نه مامانم، همه صحیح و سالمن شکر خدا. تصادف هم نکردم، خواب هم نموندم، اتفاق بدی هم نیفتاده. دیشب تولد عشقم بود. گفتم سنگ تموم بذارم براش. بعد از ظهر یه دورهمی گرفتیم با بچه ها. بزن و برقص. شام هم بردمش نایب و یه کباب و جوجه ترکیبی زدیم. بعد گفت: بریم دربند؟ پوست دست مون از سرما ترک برداشت ولی می ارزید. مخصوصن باقالی و لبوی داغ چرخی های سر میدون. بعدش بهونه کرد بریم امامزاده صالح دعا کنیم به هم برسیم. رفتیم. دیگه تا ببرمش خونه و خودم برگردم این سر تهرون، ساعت شده بود یک شب. راست و حسینی حالش رو نداشتم درس بخونم. یعنی لای جزوتم باز کردما، اما همش یاد قیافش می افتادم وقتی لبو رو مالیده بود رو پک و پوزش. خنده ام می گرفت و حواسم پرت می شد. یهویی هم خوابم برد. بیهوش شدم انگار. حالا نمره هم ندادی، نده. فدا سرت. یه ترم دیگه آوارت میشم نهایتش. فقط خواستم بدونی که بی اهمیتی و این چیزا نبوده. یه وقت ناراحت نشی.»
چند سال بعد، تو یک دانشگاه دیگر از پشت زد روی شانه ام.گفت:
«اون بیستی که دادی خیلی چسبید»
گفتم: «اگه لای برگه ات یه تیکه لبو می پیچیدی برام بهت صد می دادم بچه.»
خندید و دست انداخت دور گردنم. گفت: «بچمون هفت ماهشه استاد. باورت میشه؟»
عکسش را از روی گوشیش نشانم داد. خندیدم.
گفت: «این موهات رو کی سفید کردی؟ این شکلی نبودی که.»
نشستم روی نیمکت فلزی و سرد حیاط. نشست کنارم. دلم میخواست براش بگویم که یک شبی هم تولد عشق من بود که خودش نبود، دورهمی نبود، نایب نبود، دربند نبود، امامزاده صالح نبود؛
فقط سرد بود...

#مرتضی_برزگر

🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
به نام خداوند جان و خرد

گروه‌ها و کانال‌های تحت پوشش ابرگروه دبیران ادبیات کشور در تلگرام:

گروه‌ها:

گروه دبیران ادبیات متوسطه یک و گروه پشتیبانی گروه‌ها
لینک گروه:
🪷https://t.center/+CKiV5eREs6FjMjc0

گروه دبیران ادبیات متوسطه دو
لینک گروه:
🪷https://t.center/+ucK0179573FmZWQx

گروه دانش‌آموزی
لینک گروه:
🪷https://t.center/+3mxWOB2kEENmMTY8

گروه تبادلات
لینک گروه:
🪷https://t.center/+vKWsBQ-E4HIyMWNk

کانال‌ها:

آیدی تعدادی از کانال‌ها که آرشیو گروه نیز محسوب می‌شوند:

ادبیات متوسطه اول (هفتم، هشتم، نهم)
🆔@adabiatemotevaseteh1

ادبیات متوسطه دوم (دهم، یازدهم، دوازدهم )
🆔@adabiatemotevaseteh2

علوم و فنون ادبی
🆔 @daneshhayeadabi

دانش‌های زبانی
🆔@daneshhayezabani

قلمرو فکری ادبیات
🆔@gherabatemanaei

تست ادبیات
🆔@test_adabiat

فارسی و نگارش فنی
🆔@adabiatefani

بانک نمونه سوال ادبیات
🆔@bankesoaladabiat


نگارش( دهم، یازدهم، دوازدهم)
🆔@negareshe10

کانال دانش‌آموزی گروه دبیران ادبیات کشوری
🆔@daneshamoziadabiat

کانال صائب و شاعران سبک هندی
🆔@saeb_e_tabrizi

کانال ادبیات حماسی، فردوسی و شاعران سبک خراسانی
🆔@adabiatehemasi

کانال حافظ‌پژوهی
🆔@hafezpajohi

کانال سعدی و شاعران سبک عراقی
🆔@saadieshiraz

داستانک
🆔@daastaanak

کتابخانه ادبی
🆔@ketabkhaneadabi

کانال تبادلات فرهنگیان
@FARHANGIAN_TABADOL


گروه دبیران ادبیات کشور در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/96665629Cc686e94fcc
آرشیو گروه:
https://eitaa.com/joinchat/1999044610Cd968b94933

گروه دبیران ادبیات فارسی کشور در سروش:
https://splus.ir/dabiraneadabiat

آرشیو گروه در سروش:
https://splus.ir/adabiatemotevaseteh2
#گفت‌وگو

«...بارها تشویقم کرد بروم پیانو یاد بگیرم یا عکاسی کنم؛ ولی برای من مهم این بود که خانه بمانم و کنار شاملو باشم. اوایل به من می‌گفت تو نمی‌خواهی خانه‌ی دوستان و اقوامت بروی؟ سینما بروی؟ کلاس پیانو را ادامه بدهی؟ و...
سردیسی از شاملو ساخته بودم و گذاشته بودم روی میز اتاقم... مجسمه را دید و رو به زری کرد و با تعجب گفت مکتب نرفته اوستا شده! آن روز هم تشویقم کرد این کار را ادامه بدهم؛ ولی تنها جایی که می‌خواستم باشم کنار شاملو بود. از کنار شاملو بودن حظی می‌بردم که در هیچ جای دیگری به دست آمدنی نبود.»

(بام بلند هم‌چراغی؛ با آیدا درباره‌ی احمد شاملو، سعید پورعظیمی، نشر هرمس
)

🍁🍁
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿*
*🦅꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭‌꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭ٖٖٖٖٖٖٖ⚘꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭@negareshe10⚘꯭꯭꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
‍ با من بمان و
          سایه ی مهر
                 از سرم مگیر
من زنده‌ام به مهر تو
               ای مهربان من!

#حسین‌منزوی

۱۳نوامبر روز جهانی "مهربانی" است.

#موسیقی
#بی‌کلام
*خاص نگارش و نوشتن
🍁🍁
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
"باسمه تعالی"

ریاست محترم دانشگاه پیام نور مرکزی کل کشور
باسلام و آرزوی سلامتی

#نامه‌نگاری
#رسمی‌و‌اداری


موضوع: درخواست تغییر وضعیت نیروهای شرکتی

بدینوسیله توقیرا تمامی نیروهای شرکتی دانشگاه پیام نور، بمحضر منورتان معروض میداریم که مدت های مدیدیست که در این دیار حیرت و حسرت، و در پشت دیوار امید و انتظار، پس از پذیرش همه مبانی و مبادی امر،در حالیکه بلاتکلیفی عرصه ی زندگی مان را بی کیفیت، و این قشر امین را حزین، و خواطر خانوادگی را مشوش و مکدر نموده، لیک روزنه امیدی حاصل و حاضر نشده!...

در دوره گفتگوی تمدن ها و تسخیر فضا، در روزگاری که بشر پا به ماه گذاشته و در هنگامیکه جراحی با لیزر طراحی میشود و سرنجام در عصر رایانه، مارا مددی جز یارانه نیست! مشکلات معیشت، فوت فرصت استخدام های دیگر، مستاصلی و مستاجری، سرنوشتی نامرقوم رقم زده و رمقی برای نفس در این قفس باقی نگذاشته و روزگار در نهایت سختی و غایت سفتی، سپری میشود...

ساختن به قیمت سوختن به نگاهی نافذ نیاز دارد شمع وجودمان آرام، توام با آلام بی خطا سوخت اما خیاطی جامه ی آمال مان ندوخت... تحمل تجمع اینهمه فرازو فرود جاده امید و نومیدی، کمرمان را خمیده، و آتیه و آینده ای موهوم و مکتوم، زندگی مان را منهدم و معدوم نموده است.

لذا دیوار همت دولتمردان و معیت مجلسیان در ارتقا و اعتلای معیشت و موقعیت مان از موجبات قانونی و از واجبات عینی است.

در پی اظهار عنایت و حمایت حضرات معزز مسئولیم که در راستای ترتیب و تصدیر احکام قراردادی، احوال پریشان را سامان و با اعتنای شان، مارا اعتبار بخشیده و مساعدت های ملزوم در این خصوص را مبذول فرمایند.

درخواست یک هزارو پانصد نفر از نیروهای شرکتی دانشگاه های پیام نور سراسر کشور جهت تبدیل وضعیت.

#سنایی🌸


🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
✾ٖٖٖٖٓुؔ•💜✾ٖٖٖٖٓुؔ



نگارش دهم تا دوازدهم(نکاتی در مورد نگارش و نویسندگی . . .)
🆔@negareshe10


گالری تصاویر و مطالب ناب ادبی
🆔@GaleryeTasavireAdabi


نوازش روح، دنیایی از همه رنگ . . .
🆔@Navazesh_e_rooh


همراه ما باشید🌹

✾ٖٖٖٖٓुؔ•💜✾ٖٖٖٖٓुؔ
#نگارش۳
#درس۲
#مثل‌نویسی


از دل برود هر آنکه از دیده برفت:)

لحظه دیدار
    دیدمش. پس از سال ها باز او را دیدم.
قهوه چشمانش هنوز هم وقتی مرا میدید تلخ بود.
باز هم با دیدنش در قلبم زلزله برپا شده بود.
هنوز عطر فرانسوی‌اش را کامل استنشاق نکرده بودم که از کنارم رد شد.
می‌ایستم و برمی‌گردم، می‌بینم که اوهم ایستاده.
می‌دانم به چه فکر می‌کند، من اما به این فکر می‌کنم که چقدر دیر ایستاده‌ام، چقدر دیر ایستاده‌است، چقدر به این ایستادن‌ها سال‌ها پیش نیاز داشتیم.
شروع به حرکت می‌کنم و می‌روم. اگر چند سال قبل بود به هیچ وجه نمی‌توانستم از جایم جم بخورم. می‌گویند از دل برود هر آنکه از دیده برفت تو اما از دیده برفتی و از دل نرفتی . . .

دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران
چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست
«حافظ»


آتنا ممبینی _ دوازدهم تجربی
دبیرستان حضرت رقیه _ رامهرمز


🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
#نگارش۳
#درس۲
#شعرگردانی


اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک من گِل شود و گُل شکفد از گِل من
تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من

«مولانا»


عشق
    عشق یک حس نفوذی است که از ناکجاآباد می‌آید و ویرانت می‌کند.
در ابتدا لحظه‌ای که حتی گمان نمی‌کنی این حس در دلت جوانه می‌زند و باعث ایجاد هیجانی گمراه‌کننده می‌شود و در آن لحظه است که بوته‌ی خیال در جان پرورش می‌یابد . . .
در آن دم است که دچار او می‌شوی و مدام در پی جستجوی این حس نوپا می‌روی.
در این راه هر بار به گونه‌ای متفاوت با این حس ویرانگر روبرو می‌شوی و هر روز دُز اعتیادت بالاتر می‌رود.
البته باید حواسمان باشد که هر حسی را عشق ندانیم. عشق با همه این فلاکت‌ها باز حسی است مقدس که قابل احترام و ارزش است.
حسی است که جلوی مغز را می‌گیرد و از دستورات قلب پیروی می‌کند . . .


آتنا ممبینی _ دوازدهم تجربی
دبیرستان حضرت رقیه _ رامهرمز


🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
موضوعات  جدید انشا

۱_ زمین ، این حجم کوچک پرهیاهو
۲_ موجودات غیر واقعی
۳_ واگویه‌های مادری با جنینش
۴_حرف و حدیث‌هایی را که با خود زمزمه می کنی با صدای بلند تر روی کاغذ ثبت کن
۵_ در پاراگراف آخر
۶_تجلی زیبایی های طبیعت
۷_ آخر سال که می شود .....
۸_بهار شبیه توست
۹_ روز از نو, روزی از نو
۱۰_ بهترین لحظه تحویل سال
۱۱_ زنگ نگارش
۱۲_  زبان بسته ها
۱۳ _ یک خط در میان
۱۴_ کنج دنج من
  ۱۵_یک روز فوق العاده
۱۶_توپ در زمین چه کسی است؟
۱۷_ سرخط اخبار
۱۹_ نقد یک فیلم
۲۰_ دغدغه های انسان امروز
۲۱_صدای آژیر آمبولانس
۲۲_ دختر مشرق زمین
۲۳_ در انتهای جاده ای متروک
۲۴_ در کوره خورشید
۲۵_ خرده خاطره ها
۲۶_ خاطرات تقلب
۲۷_ یک کیلو هوای پاک
۲۸_خبر مهم
۲۹_ دلواپسی های من
۳۰_ برداشت آخر
۳۱_ لیستی از نام همکلاسی‌ها (نام ها و یادها)
۳۲_ قانون زمین
۳۳_ زندگی بی‌هیاهو
۳۴_صدای پای تبر
۳۵_ شب ضیافت ستارگان
۳۶_اشعه های امیدبخش
۳۷_ به یادماندنی‌ترین اثاث کشی
۳۸_عکس یادگاری
۳۹_ زندگی را دریاب
۴۰_ آسمان بار امانت نتوانست کشید/ قرعه فال به نام من دیوانه زدند
قالب طنز

۴۱_  در ستایش مرگ شکوهمند
۴۲_ در هوای دوردستها
۴۳_ زیر نور ماه
۴۴_ هزاران نکته باریک تر از مو
۴۵_ اسرار هستی
۴۶_ یک دیدار, یک وداع
۴۷_ شکوفه ریزان
۴۸_ غوغای گنجشک ها
۴۹_ حرف های مردم در اتوبوس
۵۰_خط خطی ها
۵۱_ از زبان یک پرچم
۵۲_ یک نامه اعتراض آمیز
۵۳_ پرسش مهم زندگی
۵۴_  نامه به خودتان
۵۵_ اشکها و لبخندها
۵۶_ داستانی بنویسید که با یک نامه آغاز شود.( تلفیق قالب نامه و داستان)
۵۷_ در خلوت خیال خویش
۵۸_ دوره طلایی زندگی
۵۹_ حجمی از دلتنگی
۶۰_ نقطه صفر
۶۱_ بهار حقیقی
۶۲_ تعاملات مردم نگارانه
۶۳_ شب های بلند زمستان
۶۴_ اتفاقات ملموس زندگی ۶۵_نازک نارنجی
۶۶_ دغدغه های ذهنی
۶۷_ خوش رکاب
۶۸_ ناهنجاری‌های اجتماعی
۶۹_ کلاغان
۷۰_ پیش از طلوع آفتاب
۷۱_ لباس نو
۷۲_روی بالهای باد
۷۳_چهار فصل در خانه ما
۷۴_  خارج از محدوده
۷۵_ توی پرانتز
۷۶_گربه ای که دل پری از آدم ها دارد
۷۷_ صداهای خانه ما
۷۸_چرند و پرند
۷۹_ در رهگذر تاریخ
۸۰_بابابزرگ جرزن
۸۱_برسد به دست دوست
۸۲_بوفه مدرسه
۸۳_جشن شکفتن ها
۸۴_ گفتگوی همدلانه
۸۵_ اگر افکار هرکسی روی پیشانی اش نقش می‌بست.....
۸۶_ جهان بی جنگ
۸۷_ در مورد شخصیت مورد علاقه خود از یک کتاب، فیلم یا تلویزیون شرحی بنویسید
۸۸_ اگر قرار بود ناهار را با شخص مشهوری صرف کنید چه کسی بود و راجع به چه موضوعی صحبت می کردید
۸۹_ تصور کنید در استادیوم فوتبال کار می کنید؛ کارتان چه خواهد بود؟( به طور مثال بازیکن خط حمله, رهبر تشویق کنندگان, مربی, داور ,فروشنده بلیط) توضیح دهید . کار خود را چگونه انجام می دهید؟
۹۰_ قالیچه پرنده
۹۱_ غریبه آشنا
۹۲_آن گاه که ....
۹۳_نامه ای به چهل سالگی من
۹۴_ آخر سال که می شود.....
۹۵_ من و دوربین عکاسی
۹۶_ از زبان کودکان کار
۹۷_همهمه مبهم رهگذران
۹۸_ چقدر خوبیم ما!......
واقعی و طنز
۹۹_ قلب خسته پدربزرگ
۱۰۰_ دردسرهای دنیای مدرن
۱۰۱_ مقایسه اسپیکر و انسان
۱۰۲_ مزاحمت‌های یک مگس  آتیش پاره
۱۰۳_ دنیایی که می خواهم بسازم ....
۱۰۴_کودک فال فروش
۱۰۵_  آیا شکست هم ممکن است معنای پیروزی داشته باشد؟
۱۰۶_ سایه سیاه بی سوادی در آسمان مدارس
۱۰۷_ سیاه مشق ها
۱۰۸_همین دیروز بود که.....
۱۰۹_ من باور دارم که
۱۱۰_ نامه به یک سرباز


🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
#نامه‌نگاری
#رسمی‌و‌اداری



.
ریاست محترم دادگستری شهرستان اشنویه
"شعبه مشرّف اجرای احکام"

با سلام و آرزوی سلامتی

  
   توقیرا به محضر منور و معزز تان معروض میدارد نظر به اینکه آموزشگاه .............
واقع در محله محروم............................،
دارای حدودا  ۴۰۰ نفر دانش آموز، در غایت تنگنای مالی با مشکلات عدیده مادی مواجه می باشد.

    لذا از ریاست ارجمند مستدعی ست که
با پرداخت جریمه های آقایان/ خانم ها ....................................                 بمبلغ .............................
به حساب بانکی شماره............................
این آموزشگاه، توافق نموده و مساعدت های ملزوم در این خصوص را مبذول فرمایند.


                            با امتنان از اهتمام
                         و تقدیم مراتب تقدیر
                       مدیریت آموزشگاه ......



🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
نگارش دهم تا دوازدهم
🌾 ‍ *اهمیت املا و ضرورت نگارش* (۱۰) "غلط ننویسیم تا غلط زندگی نکنیم"     وقتی کسی کلمات را نادرست می نویسد یعنی چه بسا زندگی را هم تندرست نمی نویسد.     نوشتار و املای غلط به چیزهای دیگر هم سرایت می کند به گفتار به رفتار به کردار به همه چیز...   …
🌾
اهمیت املا و ضرورت نگارش(۱۱)
 

    تیشه ی تخیل نظامی، بمب معنا و مهنا در گلستان سعدی، بیشه زار و گلزار اندیشه در مثنوی مولانا، هوشیاری هژار در اسناد و آثار. ....و سهم سخن سایر سخنوران از اقوال دیگر اقوام، در سرزمین وسیع زبان فارسی، ستودنی ست.

   مگر در قرآن هم تصدیر، تجنیس، تسجیع و تمثیل موجود نیست؟
مگر مردمان عصر سعدی و سنایی از مردمان کنونی باسوادتر بوده اند؟!
مگر سرود ملی کدام مملکت کاملا عاری از آرایه های ادبی ست تا به قول ساده نویسان، برای ساکنانش سهل و ساده باشد؟!

   مایه و پایه ی پیام اینکه:
حال که "موتور جای شتر" و  "پیتزا جای شوربا"  و  "ویلا جای کاروانسرا" ست چرا باید سخن، سقوط کند؟! چرا بجای فراز، فرود داشته باشد؟!
    بر طبع، مطبوع و مقبول نیاید چنین انکسار و افتقار سخن از متاخرین با چنان اعتلا و اعتنای متقدمین!


"سنایی "
🌾

🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
Telegram Center
Telegram Center
Channel