#خاطرهنگاری
"زادروز استاد کزّازی"
#دکتراحمدرضابهرامپورعمران
استاد میرجلالالدین کزازی در چنین روزی زادهشدند. از دورههای کارشناسیارشد و دکتری که در دانشگاه علامه طباطبایی شاگردشان بودم، خاطرات فراوانی دریاددارم؛ از خوی و خصلت و جوانمردیها، و نیز شکرشکنیها و سرهگراییهایشان. نمیگویم شیفتهی شیوهی سخنگفتنِ ایشان ام اما اینقدر هست که از چیرگیشان در احضارِ واژههای فارسی بهویژه بههنگامِ درسدادن، گفتگو و سخنرانیها که چندان هم پیشاندیشیده نمیتواندباشد، درشگفتمیشوم.
استاد کزازی رفتارها و کردارهای پسندیده فراوان دارند. برخی از این ویژگیها گویا بهسببِ تعلقِخاطرِ ایشان به دبستانهای درویشی و سلوکِ جوانمردانه است. یکی از خصلتهای استاد کزازی را هرگز ازیادنخواهمبرد؛ بهخلاف برخی یا بسیاری از استادان که دربارهی همکارانِ خویش بدمیگفتند (و به ما نیز خوشمیگذشت!)، هرگز و هرگز "زشتیادی" از زبانِ ایشان درحقّ دیگر استادان نشنیدم.
دو خاطره از آن سالها:
روزی جمعی از دانشجویان گردشان را گرفتهبودیم و بهسمتِ دانشکده میرفتیم. هرکسی در ستایش ایشان چیزی میگفت، من هم با تصرّف در بیتِ حافظ گفتم:
شکّرکن شوند همه طوطیانِ هند
زبن قندِ پارسی که به علّامه میرود!
در سالهای رسالهنویسی، روزی برای تقاضای تمدیدِ سنوات به اتاقشان رفتم. داشتندمینوشتند: "دانشجو فلان در ..." که از دستشان دررفت و بهجای "نیمسال" نوشتند "ترم". آه از نهادشان برآمد و خوشخوش خندیدند!
❄️☃️
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─