در تالار های شهرمون چه خبره....؟ شهری که چند هزار نفر جمعیت و صد در صد مسلمان ... ۸۰ درصدشون عقیده دارن عروسی یک شبه و ما دوست داریم اون شب رو هر جور خواستیم با رقص و موسیقی بگذرونیم... و به نوبت هر شب در تالارهای مختلف شهر که تو هر کدوم نزدیک به هزار نفر یا بیشتر شرکت دارن رقص و پایکوبی و فتنه و فساد برگزار میشه ... اینجوری هست که هر شبمون به فنا میره برای اون یک شبی که آرزوی یک نفر بود.... شمایی که این عقیده رو دارین تو عمرتون چند  بار وارد همچین عروسی هایی شدین و در اون شرکت کردین... این سکوت دین داران و علما واسه چیه ...؟ بزرگان محترم ،واقعا سعی کردین این مجالس و شرکت نکنین یا گله ی دایی و عمه براتون مهمتر از گله ی خداست... چرا شما از اونا گله نمی کنین که خدا باهاشون قهره ...؟ واقعا برای شرکت کردن، جلوی خانواده تون و گرفتین و باهاشون در این مورد صحبت کردین...؟ چرا می گین من که نمی رم بقیه اختیارشونو دارن... ؟ همین خود شما اگه بدونین یکی از اقوامتون داره   خونه شو آتیش می زنه ،به زور هم شده می رین و جلو شو می گیرین و باهاش صحبت می کنین تا آروم بشه و سعی می کنین مشکلشو حل کنین ... الان دارن دینشونو ،اعتقادشون و،آینده شون و ،اسلامشون ونسلشون رو آتیش می زنن... آتیشی که شعله هاش سالها روشن می مونه تا همه رو خاکستر کنه و به باد بده... این سکوت برا چیه...؟؟ در تالارهای شهرمون چه خبره ... ؟ برین و خدا رو شکر کنین که تا به حال تو سرمون سنگ نباریده و عذاب دسته جمعی ندیدیم... اگر چه این جوون مرگی ها کاملا غیر عادیه.... این تصادفات و اتفاقات وحشتناک و طلاقها و خیانت ها و زلزله ها و سیل ها ... این مریضی های لا علاج .... همه خودش عذابهایی که هر روز مثل بارون تو سر خلق می ریزه... فقط مونده عذابمون دسته جمعی باشه ... گر چه می دونم اگه شهر همسایه مون با خاک یکسان و نابود بشه به خاطر اینکه ما اونجا نبودیم بازم به کارمون ادامه میدیم و ککمون هم نمیگزه... خدایا پناه می بریم به تو ... 🪶دوستدار حق @negareha66