🟢مشکل در قانون نیست. جواب مسئله را باید در وضعیت نیروهای اجتماعی جست؛
👥 گفتگو با کامبیز نوروزی حقوقدان
📌تصور غالب این است که قانون اساسی و قوانین عادی است که جامعهای منظم، دموکراتیک، پیشرفته، مرفه و در یک کلام توسعهیافته پدید آورده است. نتیجه منطقی چنین تصویری این است که با وضع قوانین، لاجرم و لابد، جامعه ما نیز وضعیتی توسعهیافته پیدا میکند. با این همه در تمام ۱۵۰ سال پس از رسالۀ یک کلمه کمتر به این نکته توجه شده این است که جامعه محصول قانون نیست، بلکه قانون محصول جامعه است.
📌اول باید عرض کنم که قانونگذاری امر سیاسی است، نه امر حقوقی. قانون اما محصول و برایند آرایش نیروهای سیاسی ـ اجتماعی است.
📌تردید نکنید که قانون اساسی بیش از قوانین عادی، متأثر از امر اجتماعی ـ سیاسی است. قانون اساسی مشروطه از نمونههای فاصله قانونگذاری بهخصوص قانون اساسی با امر سیاسی و اجتماعی است. وقتی از امر سیاسی صحبت میکنیم، باید توجه کنیم که امر سیاسی بخشی از امر اجتماعی است. نباید در بحث، از امر سیاسی صرفا به احزاب و گروههای سیاسی توجه کنیم. فلان طایفه نیز بهعنوان بخشی از ساختار قدرت اجتماعی در امر سیاسی مداخله دارد.
عرفها و
سنتها نیز در امر سیاسی اثرگذارند. قانون اساسی مشروطه از نظر حقوقی محض، قانون خوبی بود. اصول را درست دیده بود. ادبیات و نگارش آن با توجه به زمان تدوین مناسب بود اما همین قانون اساسی با جامعه ایران ۱۲۸۵ و با نظامات و قدرتهای سنتی فاصله بسیاری دارد.
📌قانون اساسی مشروطه با آمدن رضاشاه تعطیل شد. عموم تحلیلگران این شکست را ارجاع میدهند به رفتار محمدعلی شاه و لیاخوف و عینالدوله و بعداً کودتای سوم اسفندماه ۱۲۹۹ رضاخان. اما کمتر این پرسش طرح میشود که چرا جامعهای که انقلاب بزرگ مشروطه را پیش میبرد، در برابر استبداد صغیر و بعد رفتار رضاخان ساکت است؟
📌زمانی که دانشگاهها در ایران تاسیس میشوند، مرکز علم و دانش حوزههای علمیه بودند. علما و فضلای حوزه علمیه، دانشمندان دوره خود بودند. با تاسیس دانشگاه، باز ناگهان حوزههای علمیه از دایره دانش کنار گذاشته میشوند. دانشگاه میشود مرکز علم و دانشمند نیز کسی است که از دانشگاه فارغالتحصیل میشود و حوزهها از این دایره یکباره به بیرون پرتاب میشوند و حتی برای آنها محدودیتهایی هم ایجاد می کنند. این درحالیاست که فرآیند ایجاد دانشگاه در اروپا با تغییراتی در خود مراکز دینی همراه است. سوربن، آکسفورد و کمبریج مدارس دینیای بودند که به تدریج ظرف دو، سه قرن به دانشگاههای مدرن تبدیل شدند.
📌در زمان مشروطه تصور میکردند قانون باعث شده فرانسه و اروپای قرن نوزدهم آنقدر آباد و دموکراتیک و منظم باشد، پس فرض کردند که اگر اینجا هم قانون بیاوریم ما هم آباد، آزاد، منظم و مرفه خواهیم شد. این فرض اما خطا بود زیرا این درک را نداشت که همان قانون محصول و نتیجۀ انبوهی از تغییرات اجتماعی بوده است که در اروپا رخ داده بود و ما این تغییرات را نداشتیم.
📌فرض کنید جمهوری اسلامی بدون پسوند اسلامی میشد، جمهوری. معتقدم باز هم احتمالاً چیز زیادی تغییر نمیکرد چون قانون نیست که دایره قدرت را تعیین میکند. این دایره قدرت است که قانون را تعیین میکند. اگر امروز در کشورهای دموکراتیک دولتها قواعد دموکراسی را رعایت میکنند به دلیل این نیست که حاکمان آنها الزاماً افرادی دموکراتیک هستند. ساختار اجتماعی اجازه نمیدهد از حدود قدرت خود تخطی کنند. کما اینکه همین قدرتها در حوزه بینالملل وقتی از قلمرو سرزمینی خود خارج میشوند، به سهولت حقوق بشر را در عراق، افغانستان، ویتنام و … نقض میکنند.
🔗لینک متن کامل
#قانون_اساسی #مشروطه #سنت_عرف #تحولات_اجتماعی#مهسا_امینی#محسن_شکاری#نه_به_خشونت#زن_زندگی_آزادیhttp://www.nedayeazadi.net/1401/12/43528🌍ندای آزادی در شبکه های اجتماعی:
Instagram/ Face Book/ Twitter/ Telegram/ Aparat: / nedayeazadinet
Youtube: / nedayeazadiorg
🆔@nedayeazadinet | ندای آزادی
🌍ندای آزادی در شبکه های اجتماعی:
Instagram/ Face Book/ Twitter/ Telegram/ Aparat: / nedayeazadinet
Youtube: / nedayeazadiorg
🆔@nedayeazadinet | ندای آزادی